چکیده:
آنچه نظرهای علاّمه طباطبائی(ره) را از خطّ مشی فلاسفه و حکمای دیگر در باب اتّحاد روح و بدن در قیامت متمایز میسازد، این است که او معاد جسمانی را برگرفته از تکامل و صعود بدن در اثر حرکت جوهری و رسیدن به مقام و مرتبة نفس میداند. او نظرهای فلاسفة دیگر مبنی بر عود و نزول نفس و اتّحاد با بدن دنیوی را رد میکند، چراکه به حکم عقل محال است موجودی که فعّال و کمال یافته است، مجدّدا به مرتبة قوّه و انفعال نزول یابد. از بحثهای او این نتیجه حاصل میشود که بدن جسمانی پس از مفارقت و جدایی از نفس، برخلاف نظر دیگران، فانی نمیشود و در اثر حرکتی که ناشی از حرکت جوهری است، کمال و فعلیّتی خاص با نفس پیدا میکند و این اتّحاد نفس و بدن در آخرت را میتوان نتیجة اتّحاد یا حدوث جسمانی نفس با بدن دنیوی دانست که از مهمترین مسائل در حکمت متعالیّه است. از نظر علاّمه طباطبائی(ره)، انسان محشور در قیامت از یک سو عینیّت و وحدت با انسان دنیوی دارد که آن به لحاظ نفس اوست و از سویی، مثلیّتی با انسان دنیوی دارد که آن به واسطة بدن اوست. بنابراین، از نظر او، عینیّت بدن دنیوی و اخروی به نحوی باطل است. نتیجة معاد جسمانی میشود که در جهان آخرت، انسان با وجودی جسمانی از پاداش و یا عذاب جسمانی برخوردار شود.
خلاصه ماشینی:
com(نویسندة مسئول)"/></H2> کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی نورآباد دلفان، لرستان (تاریخ دریافت: 07/07/1394؛ تاریخ پذیرش: 20/08/1394) چکیده آنچه نظرهای علامه طباطبائی(ره) را از خط مشی فلاسفه و حکمای دیگر در باب اتحاد روح و بدن در قیامت متمایز میسازد، این است که او معاد جسمانی را برگرفته از تکامل و صعود بدن در اثر حرکت جوهری و رسیدن به مقام و مرتبة نفس میداند.
از بحثهای او این نتیجه حاصل میشود که بدن جسمانی پس از مفارقت و جدایی از نفس، برخلاف نظر دیگران، فانی نمیشود و در اثر حرکتی که ناشی از حرکت جوهری است، کمال و فعلیتی خاص با نفس پیدا میکند و این اتحاد نفس و بدن در آخرت را میتوان نتیجة اتحاد یا حدوث جسمانی نفس با بدن دنیوی دانست که از مهمترین مسائل در حکمت متعالیه است.
در آخر این قول مطرح است که بدن به روح ملحق میشود و بدن اخروی منشاء نفس و قائم به آن است که علامه طباطبائی(ره) که استاد حکمت متعالیه است، نظریة اخیر را اختیار میکند.
از این بیان علامه میتوان دو گونه برداشت کرد: اول اینکه مراد از خود شیء، شخص انسانی است که در آخرت وجود دارد، نه بدن شخص.
این مطلب علامه را میتوان بدین گونه تفسیر کرد که در حکمت متعالیه آنچه به عنوان اصل مسلم پذیرفته شده، اصالت وجود است که به تبع آن، ماهیت نیز نمایان میشود.
5ـ فرجام نفوس پس از مفارقت از ابدان یکی از مسائلی که در بحث معاد در میان فلاسفه مورد بحث و تحقیق است، این است که نفس پس از مفارقت از بدن به کجا منتقل میشود.