چکیده:
از همان زمان استقلال آذربایجان، بحران هویت در میان آذربایجانیها - که نشانههای آن در سالهای پایانی سده نوزدهم و اوایل سده بیستم در خانات گنجه، شروان، شکی، باکو و شماخی (که تا آن زمان هرگز «آذربایجان» نامیده نمیشد) آشکار شده بود - به یکی از موضوعات اصلی و کلیدی محافل روشنفکری آذربایجان تبدیل شد.آنان با استفاده از روشهای غیرعلمی، سست و بیپایه دستبهکار تحریف حقایق تاریخی، وارونهنگاری تاریخی و پیشینهسازی کهن در منطقه شدند و با جعل و تحریف به رویارویی با انبوهی از فاکتهای تاریخی و اسناد و مدارک برخاستند. برخورد تواریخ در جنوب قفقاز اثر روبن گالیچیان (قالیچیان) نیز با هدف افشای دروغها و فریبهای روشنفکران و پژوهشگران آذربایجان نوشته شده است. نویسنده با استفاده از نقشههای گوناگون موجود در کتابخانهها، موزهها، آرشیوها و بنیادها و موسسات پژوهشی جهان، ادعاهای پوچ، واهی و بیپایه وارونه تاریخنگاران آذربایجانی را بر اساس این نقشهها رد و بیرنگ میکند.
خلاصه ماشینی:
برخورد تواریخ در جنوب قفقاز /مسعود عرفانیان پژوهشگر تاریخ چکیده از همان زمان استقلال آذربایجان، بحران هویت در میان آذربایجانیها - که نشانههای آن در سالهای پایانی سدۀ نوزدهم و اوایل سدۀ بیستم در خانات گنجه، شروان، شکی، باکو و شماخی (که تا آن زمان هرگز «آذربایجان» نامیده نمیشد) آشکار شده بود - به یکی از موضوعات اصلی و کلیدی محافل روشنفکری آذربایجان تبدیل شد.
گالیچیان در این بخش به نقش کشور ترکیه در این زمینه نیز اشاره میکند و مینویسد که در اثبات اینکه اوغوزها از دیرباز در قفقاز میزیستهاند و درحقیقت از ساکنان بومی آن منطقه بودهاند، در «کتابهای درسی تاریخ در ترکیه و کتابهای درسی تاریخ در جمهوری آذربایجان، نام ارمنستان کاملا از تمام نقشههای قفقاز جنوبی، از زمان اورارتو در ۸۰۰ قبل از میلاد تا ۱۹۱۸، حذف شده است و نام آذربایجان در قلمرو ارمنستان و همچنین بخش اعظم ماورای قفقاز شرقی و شمالغرب ایران نوشته شده است» (ص ۶۸).
آنگاه نویسنده در برابر این ادعاهای واهی با سودجستن از نوشتههای منابع و مآخذ دستاول و نیز پژوهشهای معتبر به بیپایهبودن آنها اشاره و بهمناسبت به آنها استناد کرده است.
ابن حوقل، یاقوت حموی، حمدالله مستوفی، والتر هنینگ، ولادیمیر مینورسکی، ریچارد فرای، پاتریک جکسون، احمد کسروی، تورج اتابکی، اقرار علییف و چند پژوهشگر دیگر از کسانی هستند که گالیچیان برای اثبات گفتههای خود در رد اظهارات واهی و بیبنیاد پژوهشگران آذربایجانیها به آثار آنها استناد کرده است.
نویسنده با اشاره به نوشتههای تاریخنگاران و جغرافینگاران اسلامی مینویسد که هیچیک از آنان وجود ارمنستان در همسایگی شیروان، شکی، شماخی، قرهباغ و دیگر مناطق جنوب قفقاز را منکر نشدهاند و این حتی در پژوهشهای دوران شوروی نیز بازتاب یافته است.