چکیده:
ثبات سیاسی به معنای بقا و دوام نظام جمهوری اسلامی از اولویت های اساسی و نیازهای حیاتی کشور است . سوال اصلی تحقیق این است که ولایت و رهبری (ولی فقیه ) چه نقشی در ثبات سیاسی جمهوری اسلامی ایفا می کند؟ در فرضیه تحقیق ، رهبری معظم انقلاب در میان عوامل گوناگون ، نقشی بی بدیل در مدیریت ثبات سیاسی و تحکیم ثبات سیاسی و بقا و استمرار حیات جمهوری اسلامی دارند و دوام انقلاب اسلامی بیش از هر عاملی ، مرهون کارامدی و هوشمندی رهبری معظم انقلاب است . در چارچوب نظری، ترکیبی از الگوها و تئوری ها استفاده شده است . امام خامنه ای در دو سطح به ایفای نقش پرداخته اند: سطح اول در مدیریت ثبات سیاسی که چند تدبیر اساسی را محقق ساخته اند: سیاست گذاری کلان ، هدایت و مدیریت افکار عمومی ، مردمی کردن ثبات سیاسی ، استفاده از نفوذ معنوی و ولایی ، نهادسازی ، گفتمان سازی ، تحکیم اتحاد اسلامی و انسجام ملی و ... . سطح دوم در مدیریت حرکت ها و رخدادهای بی ثبات ساز نظیر افراطی گری سیاسی ، قتل های زنجیره ای ، حادثه کوی دانشگاه ، فتنه ٨٨، جنگ نرم ، مواجهه با جنگ های اول و دوم خلیج فارس و ... که در سه مرحله قبل و حین و پس از هر رخداد، تدابیر و اقدامات لازم را پیش گرفته اند. مقاله به روش توصیفیـ تحلیلی نگارش یافته و از گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و بررسی اسناد و تحلیل محتوا بهره گرفته شده است . متغیر وابسته ثبات سیاسی و متغیر مستقل نقش رهبری قلمداد شده است .
خلاصه ماشینی:
رهبری از دچار شدن جامعه به روزمرگی و بلاتکلیفی پیشگیری و جلوگیری می کند، اختلافات قوای سه گانه و مسئولان نظام را حل و فصل می کند، اتحاد و انسجام اجتماعی ، مذهبی و قومی را تحکیم می بخشد، نسبت به رکود و سستی مسئولان کشور تذکر می دهد، به پویایی و تحرک و افزایش کارامدی دستگاه ها و نهادهای حکومت کمک می کند، از حقوق مردم دفاع می کند، بر عدالت اجتماعی تأکید می نماید، بن بست های احتمالی را می شکند، تولید گفتمان و ادبیات سیاسی می کند، در روشنگری و افشاگری و شفاف سازی فضای سیاسی کشور تأثیر بسیار گسترده ای دارد، توطئه های دشمنان را برملا و با اتخاد تدابیر سازنده آنها را ناکام می سازد و بسیاری از آثار و کارکردهای مثبت و سازنده دیگر که می توان برشمرد.
تدبیر و اقدام رهبر معظم انقلاب برای مدیریت این صحنه را بر اساس یک الگوی چند وجهی می توان دانست : الف ) نصیحت : موعظه و نصیحت گروه ها و عناصر تحریک کننده و تحریک شده ؛ ب ) روشنگری : روشنگری افکار عمومی و بصیرت افزایی سیاسی ؛ ج ) هشدار: هشدار به محرکین داخلی و خارجی و نیز عناصر میدانی آشوب طلب ؛ د) افشاگری : افشای فتنه ها و توطئه های آشکار و پنهان دشمن ؛ هـ) برخورد قاطع : صدور دستور برخورد با عوامل فتنه گر؛ و) وحدت گرایی : بازگرداندن اتحاد و انسجام و نهادینه ساختن آن (١٣ تیر ٦٨ و ١٩ تیر ٧٩).