چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی فرایندهای واژهسازی در نمونه هایی از اشعار نیما، شاملو و براهنی به عنوان پیشگامان شعر نو، مدرن و پست مدرن می پردازد. واژههای حاصل از انواع فرایندهای واژهسازی، و نیز واژههایی که ویژة زبان این شاعران بودند شمارش شدند. یافته های این پژوهش نشان داد که در شعر نیما فرایند ترکیب با ٥٧.٩٧%، در شعر شاملو فرایند اشتقاق با ٤٦.٩٢% و در شعر براهنی هر دو فرایند با ٣٨.٢٧% پرکاربردترین فرایندهای واژهسازی هستند. در شعر نیما ٢٣.٧١%، در شعر شاملو ٣٦.٦١% و در شعر براهنی ٢٢.٥% از مجموع واژه ها متعلق به زبان شعر آنان است و به این ترتیب واژهسازی در شعر مدرن شاملو بیشتر از شعر نوی نیما و شعر پست مدرن براهنی است . علاوه براین ، تنوع واژگانی در شعر شاملو بیشتر است ، از مجموع واژههای ویژة شعر او ٢٠% اسم ، ٥٣.٠٧% صفت و ٢٦.٩٢% قیدند، درحالی که ٧٦.٨١% از واژههای ویژة شعر نیما و ٦٤.١٩% از واژههای ویژة شعر براهنی ، یعنی بخش عمدهای از مجموع واژهها، صفت اند و با توجه به ویژگی های سبکی شعر نو، شعر مدرن و شعر پست مدرن، می توان گفت که این تفاوت نتیجة تفاوت نگرش این سه شاعر است ، یعنی در حالی که برای نیما و براهنی کنش گر کانون توجه است ، شاملو به کنش و ویژگی های آن نیز توجه ویژه دارد.
This article is devoted to the study of word formation processes in Nima، Shamlu، and Baraheni’s poems، as the pioneers of new، modern، and post-modern poetry. All the complex words in their selected poems were counted، including their coined and novel words. The results showed that the most frequently used process in Nima’s poems was compounding (%57.97derivation)، while in Shamlu’s poems it was derivation (with %46.92)، and in Baraheni’s poems both derivation and compounding were used equally (%38.27). %23.71 of complex words in Nima’s poems، %36.61 in Shamlu’s poems، and %22.50 in Baraheni’s poems are their own special coined and novel words. Therefore، there is more word formation in Shamlu’s modern poetry than Nima’s new poetry and Baraheni’s post-modern one. Moreover، there is more lexical varieties in Shamlu’s poems، and %20 of his own coined and novel words are nouns، %53.07 are adjectives، and %26.92 are adverbs، while %76.81 of Nima’s special words، and %64.19 of Baraheni’s special words are adjectives. Based on the stylistic differences among new، modern، and post-modern poetry، we can say this lexical difference is due to the different attitudes of these three poets; while Nima and Baraheni concentrate more on agents، Shamlu’s focus is both on agents and on action and its properties.
خلاصه ماشینی:
"١٩% از واژههای ویژة شعر براهنی ، یعنی بخش عمدهای از مجموع واژهها، صفت اند و با توجه به ویژگی های سبکی شعر نو، شعر مدرن و شعر پست مدرن، می توان گفت که این تفاوت نتیجة تفاوت نگرش این سه شاعر است ، یعنی در حالی که برای نیما و براهنی کنش گر کانون توجه است ، شاملو به کنش و ویژگی های آن نیز توجه ویژه دارد.
92 20 قید صفت اسم نمودار ٤- مقوله های واژگانی در شعر شاملو باید به این نکته نیز اشاره کرد که در نمونه های گزینش شدة شعر شاملو، علاوه بر سه فرایند مذکور، یک مورد «تبدیل » نیز مشاهده شد: «بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار»، که «نبود» به صفت تبدیل شده است .
81 قید صفت اسم نمودار ٦- مقوله های واژگانی در شعر براهنی مقایسة نتایج این بررسی ها نشان می دهد که روند کاربرد انواع فرایندهای واژهسازی در شعر نوی نیما، شعر مدرن شاملو و شعر پست مدرن براهنی کاملا متفاوت است .
٥% از مجموع واژههای مشتق ، مرکب و مشتق -مرکب متعلق به زبان شعر آنان بوده است و به این ترتیب می توان گفت که واژهسازی در شعر مدرن شاملو بیشتر از شعر نوی نیما و یا شعر پست مدرن براهنی کاربرد داشته است .
به نظر می رسد که کانون تمرکز نیما و براهنی ، بیش از هرچیز، کنشگران و ویژگی های آنهاست و درنتیجه ، میزان کاربرد صفت ها در شعر آنها بیشتر است ، درحالی که شاملو نه تنها بر کنش گران، که بر کنش ها و چگونگی آنها نیز متمرکز می شود و بنابراین در کنار صفت ها از تعداد قابل ملاحظه ای از قیدها نیز استفاده می کند، اگرچه این موضوع مستلزم پژوهشی دیگر است ."