خلاصه ماشینی:
"مقاله حاضر دیدگاههای سقراط را درباره«امر اخلاقی»با ایجازی غیر مخل به معنا مطرح کرده و مبانی چهارگانه اصول اخلاقی یعنی عفت،حکمت،شجاعت و عدالت را مورد توجه قرار داده و در نهایت به مقایسه آن با تئوریهای جدیدتر از جمله فلسفه اخلاق کانت پرداخته است.
مثلا باید دید شجاعت چیست؟و عدالت کدامست،پرهیزکاری یعنی چه؟ راه تشخیص این امور آن است که آنها را به درستی تعریف کنیم این است که یافتن راه تعریف صحیح در حکمت سقراط،کمال حکمت را دارد و همین ارادت که افلاطون و بخصوص ارسطو دنبال آنرا گرفته برای یافتن تعریف(حد)به تشخیص نوع و جنس و فصل یعنی کلیات پی برده و گفت گوی به تصور و تصدیق و برهان قیاس را به میان آورده و علم منطق را وضع کردهاند و بنابر این هر چند واضع منطق،ارسطوست فضیلت با سقراط است که راه باز کرده.
آرای سه گانه قبل از کانت به ترتیب تاریخی عبارتند از: 1-نظریه سقراطی افلاطون و ارسطو به این عنوان که فضیلت حد وسط بین افراط و تفریط در ارضای تمایلات نفسانی و به کار انداختن قوای نفس است.
اما خلاصه نظر در این است که قانونمندی،شرط اساسی اخلاق و وجه امتیاز آن از سنتهای اجتماعی است و برای حفظ قانونمندی اخلاق چارهای نیست جز اینکه بگوییم عمل اخلاقی با فضیلت عبارت است از عمل مطابق تکلیف،زیرا تکلیف توسط قانون عقل معین میشود.
کانت اشکال عمده فلسفههای پیشین را در این میداند که مرز بین این دو نوع انسان شناسی را تمیز ندادهاند و فضیلت را بر مبنای سعادت(خوشی)تعریف کردهاند که اخلاق را در معرض خطر نسبیت قرار میدهد."