چکیده:
مدیریت یکی از عرصههای مهم و قابل توجه در سبک زندگی اسلمی است. مدیریت جهادی برخاسته از فرهنگ جهادی، و حاکی از مدیریت بر مبنای ارزشهای اسلمی است. تبیین مفهوم، شاخصهها و مولفههای مدیریت جهادی منوط به تحقیق و تدبر در قرآن کریم است. از آنجا که واژٔه مدیریت و مشتقات آن در قرآن کریم به کار نرفته است، توجه به واژه های »طاعه «، »تمکن« و »اتباع« و نیز واژه »جهاد« و تدبر در برخی آیات مشتمل بر این واژگان به روش تحقیق موضوعی و تدبر در سیاق این آیات، روشی مناسب برای استخراج تعالیم قرآن کریم در خصوص مدیریت جهادی است. براساس این تحقیق میتوان گفت، مهم ترین شاخصه جهاد، بذل طاقت برای رسیدن به مطلوب با مولفههای عقل، علم، تقوا، اسوه مداری، ولیت مداری و اعتصام و توکل به خدا است و مدیریت جهادی به کار گرفتن این شاخصهها و مولفهها همراه با کاربست تمامی استعدادها، توانمندیها و بنمایههای فردی، اعتقادی و سازمانی مدیر به منظور تحقق هدف والی آن یعنی ارتقای کمی و کیفی حیات انسان است؛ بنابراین میتوان گفت، مدیر در تحقق مدیریت جهادی نقش اساسی و ارزشمند ایفاء میکند.
خلاصه ماشینی:
"پس نهی موجود در آیه عام است و از اطاعت از کسانی که انسان را به وادی کفران و گناه وارد میسازند نهی می کند؛ به عبارت دیگر میتوان استنباط نمود که بر اساس فرهنگ قرآنی، فرد مطاع و مدیر بایستی به طاعت و سپاس از حق فرا بخواند و افراد زیر مجموعٔە خود را در مسیر اعتلی اعتقادی و ایمانی قرار دهد؛ همچنین شاید بتوان مفهوم »کفور« را به ناسپاسی در تعاملت اجتماعی نیز تعمیم داد، در این حالت نحؤە تعامل مدیر و افراد زیر مجموعهاش را نیز دربر میگیرد؛ بدین معنی که مدیر باید قدرشناس بوده و در موقع مقتضی اهل تشویق و ترغیب زیردستان خود باشد.
منظور از »معروف« همٔە امور و شئون مقرر در دین است و منظور از منکر همٔە اموری است که در دین مورد انکار قرار گرفته است )ابن عاشور، بی تا: ٣١١/٠٤(؛ به عبارت دیگر، همٔە امور ایمانی و عقلنی که موجب ارتقاء و اعتلی واقعی حیات بشر میشود مصادیق معروفند و همٔە اموری که مورد انکار عقل و شرعند، مصادیق منکر در آیه شریفه هستند؛ بدین ترتیب میتوان استنباط نمود که مدیر قرآنی در حیطٔە قدرت و مسئولیت خود مکلف به اقامٔە همٔە معروفهاست و بر او لزم است که زمینه را برای ظهور تثبیت معروفها فراهم سازد؛ همان گونه که مکلف است زمینههای ایجاد، بقاء و تثبیت منکرات را در معنای وسیع آن، از میان بردارد؛ ب: اتباع: اتباع، به معنی پیروی و تبعیت است."