چکیده:
ابن خلدون ، به عنوان سرشناس ترین متفکر اجتماعی مسلمان ، نقش مهمی در شکل گیری آرا و نظریه های جمعیتی دوران ماقبل مدرن داشته است . وی مباحث و دیدگاه هـای مهمـی را دربارة تعامل جمعیت و توسعه مطرح کرده است . ازاین رو، در مقالة حاضر ضمن مـروری بر آرای جمعیت شناختی ابن خلدون ، رویکرد وی دربارة تعامل جمعیت و توسعه ، بررسـی شده است . بر اساس نتایج پژوهش حاضر، ابن خلدون ضمن معرفـی ابعـاد و مولفـه هـای رشد جمعیت و گذار جمعیتی در بستر توسعه ، بر تعامل پویا بین جمعیت و توسعه تاکیـد داشته است . همچنین ، از دیدگاه ابن خلدون تاثیر مثبت یا منفی رشد جمعیت بـر توسـعه و رفاه ، به ساختار و کیفیت جمعیت و نیز شرایط ساختاری جامعـه بـستگی دارد. از ایـن رو، نظریة ابن خلدون دربارة توسعه ، مبتنی بر نظریـة جمعیـت شـناختی وی اسـت . همچنـین ، ابن خلدون دیـدگاهی چندبعـدی در تحلیـل رابطـة جمعیـت و توسـعه داشـته و نحـوه و سازوکار شکل گیـری ایـن رابطـه و خروجـی آن را در ارتبـاط بـا مجموعـه ای از شـرایط پیرامونی تبیین کرده است .
Ibn Khaldun has played a major role in the shaping of pre-modern population theories. He has proposed some important issues and perspectives on the interaction of population dynamics and development. Thus, this paper attempts to explore Ibn Khaldun’s demographic perspectives and identify his approach to population and development interrelationship. The results indicate that Ibn Khaldun has introduced the dimensions and components of population growth in the context of demographic transition, and also he has discussed on the dynamic interaction of population and development. According to Ibn Khaldun, positive or negative impact of population growth on development and welfare depends on population structure and its quality on the one hand, and infrastructure conditions of society on the other hand. Therefore, Ibn Khaldun’s theory of development is based on his demographic theory. In addition, Ibn Khaldun has applied a multidimensional approach to analyze the relations between population and development. He has explained the mechanism of this relationship and its results in the connection with an array of environmental factors.
خلاصه ماشینی:
"امـا نـسل سـوم روزگار بادیه نشینی و خشونت را چنان از یاد می برند که گویی وجود نداشته اسـت و شـیرینی ارجمندی و عصبیت را که به سبب آن ، ایشان واجد ملکة قهر و غلبه بودند از دست می دهند و فراخی معیشت و ناز و نعمت در میان ایشان به مرحلة نهایی می رسد، چنانکـه زنـدگانی را بـا انواع ناز و نعمت و تجمل آرایش می دهند و از این رو به منزلة کسانی قـرار مـی گیرنـد کـه در تکفل دولت هستند و در زمرة زنان و کودکانی که باید در پرتو حمایـت مـردان باشـند داخـل می شوند و حس مدافعه را از دست می دهند و عصبیت آنان به کلـی زایـل مـی شـود و حـالات حمایت و مدافعه و توسعه طلبی را فراموش می کنند و با پوشـیدن لبـاس هـای دولتـی و بـستن نشان های ویژة دولت به خویش و اسب سواری و تربیت نیکو بـر مـردم جلـوه مـی کننـد و بـه زراندوزی دست می یازند، در حالیکه غالب آنان در پشت اسبان از زنان هم ترسوترند» (مقدمه ، جلد اول ، ١٣٨٢: ٣٢٦-٣٢٤)."