خلاصه ماشینی:
"»(5) -عشق به خدمت؛ خدمت در بینش عارف فراتر از حس مسئوولیت پذیری و انجام وظیفه است،بلکه عارف خدمت به دیگران را به صورت یک میل و انگیزهای الهی و قلبی در جان خویش میپرورد،تا جایی که انفاق و هم دردی با دیگران و تأمین حوایج آنها نوعی نیاز برای مدیر عارف تلقی میشود،او همانند آب که به رفع عطش تشنگان مشتاق است،به رفع حوایج نیازمندان اشتیاق دارد،و این خصیصه جزو طبیعت و جبلت او شده است.
چنین بینشی برای مولا امیر المؤمنین- علیه السلام-در حالی وجود دارد که ایشان به عنوان خلیفه مسلمانان بر امپراطوری اسلام حکم میراند و این توانایی را دارد،که از بهترین تمتعات دنیوی بهرهمند گردد،چنانکه میفرمایند: «اگر میخواستم میتوانستم از عسل مصفا و مغز گندم تغذیه کنم و از ابریشم جامه بپوشم اما دور است از من که هوای نفسم بر من غلبه کند و مرا به سوی انتخاب غذاهای گوناگون هدایت نماید در حالی که شاید در حجاز و یمامه کسانی باشند که آرزوی قرص نانی را هم نمیتوانند بکنند،و سیری را در عمر خود بخاطر ندارند.
و خداوند مؤمنین به چنین نگرش و عملکردی در آیه زیر فرا میخواند: چیست شما را که کارزار نمیکنید در راه خدا و در راه ضعیفان از مردان و زنان و کودکانی که *شهید چمران نیز با پیروی از تعالیم امام علی(ع)میگوید: «خدایا تو را شکر میکنم که مرا از میان مستکبرین و مترفین غرب نجات دادی و با محرومترین و مستضعفترین ستمدیدگان دنیا محشور کردی،تا اگر نتوانم دردشان را دوا کنم دستکم در درد و غمشان شریک باشم."