چکیده:
طبقهبندی موضوعات قرآنی، از جمله دغدغههای مستشرقان بوده است که ژول لابوم به عنوان فردی اثرگذار در این حوزه، طبقهبندی خود را در هیجده باب اعمال کرده است. طبقهبندی وی متأثر از انگیزههای علمی و عملی همچون دستیابی به بانکی جامع از موضوعات قرآنی و پاسخگویی به نیاز مخاطبان است. همچنین وی در طبقهبندی خود مبانی و اصول خاص خود را در نظر داشته است. از جمله مبانی و اصول مورد استفاده وی میتوان به وحیانی بودن قرآن، توجه به مطلق منابع اسلامی و عدم طبقهبندی آنها، نادیده گرفتن مبنای روایات و عدم رجوع به اسناد تاریخی مسلم، رویکرد تاریخی به جهان آفرینش و توجه به جلوه همبستگی مذهبی در قالب عبادات اسلامی اشاره کرد. مقاله حاضر با در نظر گرفتن انگیزههای ژول لابوم به دنبال دستیابی به مبانی و اصول طبقهبندی وی در جهت تبیین و فهم بهتر این اثر است.
خلاصه ماشینی:
وی به دلیل عدم آشنایی با زبان عربی، ترجمه فرانسوی کازیمیرسکی از قرآن را در دستور کار قرار داده و مطالب بدستآمده را در هیجده باب طبقه بندی کرده و برای هر یک نیز به اقتضای بسامدی اطلاعاتشان عنوانهای فرعی ساخته است.
انگیزههای ژول لابوم در طبقه بندی موضوعی قرآن بوجود آمدن سؤالهای فراوان و ایجاد شبهه درباره مفاهیم دینی و یا وجود انگیزههایی برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر درباره حقایق و جوهر دین، باعث گردیده که برای دست یافتن به پاسخ آنها، به منابع اصلی دینی مراجعه شود و گستردگی آنها انجام آن را مشکل کرده است.
ژول لابوم بدست آوردن اطلاعات از متون اصلی را بیشتر احساس کرد و در نتیجه رویکردش به استفاده از نمایه و تدوین فرهنگ و معجم موضوعی بر اساس موضوعات و مفاهیم قرآن، در این زمان، جایگاهی مهم یافت(مرادی، نشریه فنی مرکز اسناد و مدارک علمی، شماره یک: 21-22).
اما یکی از نکات مهم که در انجام این نوع طبقه بندی مطرح است، این است که ژول لابوم زبان عربی را نمیدانست و از ترجمه فرانسوی کازیمیرسکی استفاده کرد.
مستشرقان با رویکردهای مختلفی به پژوهشهای قرآنی دست زدهاند، اما آنچه جالب توجه است اینکه این محقق و اندیشمند منصف و بدون غرض، به خاطر مضامین بلند قرآن، به وحیانی بودن قرآن اعتقاد پیدا نموده چنانچه در کتابش بیان کرده که با رحلت پیامبر اسلام وحی قطع شد(لابوم، فرهنگ و ایدئولوژی در اسلام: 165).