چکیده:
سیاق آیات مربوط به طلاق، فقه اسلام و تصریح ماده 1133 قانون مدنی، نشان میدهد که طلاق حق زوج است؛ با این حال، زوج موظف است در زندگی مشترک یکی از دو راه را برگزیند: یا تمام حقوق و وظایف زناشویی را به خوبی و شایستگی ایفا کند، یا ازدواج را منحل کرده، با احسان و نیکی از زوجه جدا شود و حقوق شرعی پیشبینی شده را به وی بپردازد. راهی که نه وظایف را به خوبی انجام دهد و نه زن را طلاق دهد، وجود ندارد. راه دیگر، الزام وی به طلاق است. این مقاله، ضمن تحلیل ابعاد مختلف الزام زوج به طلاق، درصدد پاسخ به این پرسش اساسی است که در شرایط دشوار و غیرقابل تحمل زندگی خانوادگی برای زن، چه راهی در رهایی او وجود دارد و راه مزبور بر چه اصل قرآنی استوار است؟ نویسنده در مقاله حاضر، با عنایت به آموزههای قرآنی و فقهی، مبنای الزام زوج به طلاق را مورد مداقه قرار میدهد. نتایج نشان میدهد که هر چند حق طلاق در دست زوج است، ولی این حکم اولیه، مقید به ایفای حقوق زوجه می باشد؛ در غیر این صورت، راه برای الزام زوج به طلاق باز می شود.
خلاصه ماشینی:
مبنای قرآنی الزام زوج به طلاق علیرضا جعفرزاده کوچکی ٢ چکیده سیاق آیات مربوط به طلاق ، فقه اسلام و تصریح ماده ١١٣٣ قانون مدنی ، نشان می دهد که طلاق حق زوج است ؛ با این حال ، زوج موظف است در زندگی مشترک یکی از دو راه را برگزیند: یا تمام حقوق و وظایف زناشویی را به خوبی و شایستگی ایفا کند، یا ازدواج را منحل کرده ، با احسان و نیکی از زوجه جدا شود و حقوق شرعی پیش بینی شده را به وی بپردازد.
مسأله اصلی این است که از منظر قرآن ، در شرایط دشوار و غیرقابل تحمل زندگی خانوادگی برای زن ، چه راهی برای رهایی او وجود دارد؟ آیا راه جدایی به طور کلی به روی زن بسته است و در شرایطی که شوهر از وظایف خود استنکاف ورزد و ادامه زندگی مشترک را برای زن غیرقابل تحمل سازد، آیا زن محکوم به صبر و تحمل است ؟ یا راهی برای رهایی او در نظر گرفته شده است ؟ قرآن کریم اجازه نمی دهد که مرد زوجه را در مضیقه و فشار قرار داده ، در قید ازدواج نگه دارد و طلاق ندهد؛ بلکه یک اصل کلی را در راستای حل معضلات خانوادگی در همه حال ارائه می دهد: زوج نباید از اختیار خود در طلاق سوءاستفاده کند؛ باید در زندگی خانوادگی تمام حقوق و وظایف زناشویی را به خوبی انجام دهد و گرنه زوجه را طلاق دهد (بقره ، ٢٢٩).