چکیده:
شناخت خود یا نفس آدمی که از آن به خودشناسی یاد میشود، از مهمترین مباحثی است که از گذشتههای دور مورد تأکید فلاسفه و عرفا بوده است. حکما و عارفان مسلمان با الهامگیری از آیات و روایات، بهخصوص حدیث «من عرف نفسه عرف ربه» به طرح مهمترین راه خداشناسی، یعنی راه انفسی که همان خودشناسی میباشد، پرداختهاند. صدرالمتألهین و ابنعربی دو تن از بزرگترین فلاسفه و عرفای اسلامی در آثار مختلف خود به شیوههای گوناگون به خودشناسی و امکانپذیری یا عدم امکان شناخت خود اشاره کردهاند. ملاصدرا بهصراحت از امکانپذیری خودشناسی سخن میگوید. ابنعربی نیز با دو تحلیل از شناخت نفس یاد میکند؛ گاهی از امتناع شناخت خود سخن میگوید و در برخی موارد از امکانپذیری آن. در این تحقیق به تحلیل دو نگره صدرایی و ابنعربی دراینباره میپردازیم و با بررسی دقیق روشن میسازیم این دو نگره هیچ تفاوتی با هم ندارند.
Knowing oneself or self-recognition has been one of the major topics discussed by many philosophers and mystics. By the same token، Muslim philosophers and mystics inspired by the verses of the holy Qur''an and narrations introduced the most outstanding methods of self-recognition especially when referring to the Hadith «the one who knows his God، truly knows oneself». Mulla Sadra and Ibn Arabi are among the prominent Muslim thinkers who in their various books talked about the possibility or impossibility of self-recognition and different methods to achieve it. For instance، Mulla Sadra talks about the plausibility of self-recognition whereas Ibn Arabi through two opposite analytical approaches refers to the concept of possibility and impossibility of «Knowing Oneself». The present study discusses two approaches of Mulla Sadra and Ibn Arabi on Self-Recognition and Knowing Oneself and through a careful analysis finds no difference in the thoughts of these two outstanding Muslim philosophers.
خلاصه ماشینی:
"ازجمله براهینی که در اثبات وجود خدا مطرح میشود، برهان معرفت نفس یا همان خودشناسی است که از آن به برهان انفسی یا سیر انفسی نیز یاد میشود؛ به این معنا که انسان با مراجعه و تأمل در خود میتواند به شناخت خداوند نائل شود.
وی در توضیح حدیث «من عرف نفسه عرف ربه» میگوید: «پس تو نسبت به او مانند جسم و صورت جسمیهای و او برای تو مانند روح تو که تدبیر صورت جسدی با آن است؛ بهگونهای که اگر روح از جسم و جسد کنار رود، چیزی بهنام انسان در اشاره به نحوه دلالتها از این منبع استفاده شده است: رحیمیان، «پیوند خودشناسی و خداشناسی در عرفان ابنعربی»، قبسات، ش55، بهار1389.
حکیم سبزواری در شرح این کلام صدرا ذیل روایت «من عرف نفسه عرف ربه» مینویسد: «هرکس نفس خود را بشناسد - که برزخ جامع بین صفت وجوب و امکان و صفت تشبیه و تنزیه و واجد تمام اسمای الهی و منعکسکننده آنهاست - میتواند خدای خود را نیز بشناسد، و نیز هرکس نفس خود را بشناسد که خداوند آن را مثالی برای ذات و صفت و فعل خودش خلق نموده است، خداوند را میشناسد.
با توجه به تحلیل یادشده میتوان بیان کرد که هیچ تفاوتی در نگره ابنعربی با آنچه صدرا در امکانپذیری خودشناسی مطرح میکند، وجود ندارد و آنچه تحت عنوان امتناع معرفت مطرح میشود، ناظر به مقام ذات الهی است که همه حکما و عرفا در جهان اسلام بدان باور دارند."