چکیده:
فضای ادبیات جدید ایران در دو دهه ی اخیر، همگرا با فضای جهانی ادبیات از موج ادبی پسامدرنیسم تاثیر پذیرفته است و رمان های پسامدرن که از اواخر دهه ی هفتاد در این فضا مطرح شدند، امروز به عنوان یک واقعیت در آخرین منزل سیر تطور سبکی در داستان نویسی کشور، غیر قابل انکار هستند. نسبی گرایی و بومی گرایی پسامدرنیستی این امکان را فراهم می کند تا کنشگران این حوزه، مفاهیم فلسفه ی پسامدرن را بر اساس اقتضائات بوم فرهنگی و زبان عمومی مردمان جامعه ی خویش به زبان و بیان آورند. مساله ی مقاله ی حاضر آن است که نویسندگانی که مدعی هستند به سبک ادبی پسامدرن به تالیف رمان هایی به زبان فارسی در فضای ادبی ایران می پردازند تا چه میزان توانسته اند مولفه های رویکرد پسامدرن را به جهان انسانی، در ادبیات اعمال کنند. از آن جا که مقوله ی زبان، عناصر و مفاهیم وابسته به آن در فلسفه ی ادبیات پسامدرن دارای جایگاهی محوری است، به نحوی که ادبیات پسامدرن را با چگونگی کاربست زبان برای بازآفرینی جهان داستانی می شناسند، مقاله ی حاضر سعی دارد، چگونگی کاربست امکانات بلاغی (ادبیت) و ایدئولوژیک (اندیشگانی) زبان را در رمان هایی که در حوزه ی نقد ادبی کشور به عنوان رمان پسامدرن شناخته شده اند، بررسی کند.
Since the first days of novel-writing in Iran (when the Constitutional Revolution occurred)، Persian novelists have experienced various types of writing، from moderate to radical ones. Islamic Revolution، by changing the political، social، and cultural foundations of the society، paved the wayfor experiencing new modes of novel-writing. Appeared in late 70s in the Persian literature، postmodern novel، as the final moment in the development process of novel-writing،nowadays is an undeniable entity. Refusing to obey the fundamental standards of this genre، both in its content and using the methods of writing، writers of postmodern Persian novels have attempted to create innovations، in keeping pace with their international counterparts، and to experience new things. The epistemic background for this literary movement has been the postmodern philosophy. Postmodernism، in pursuing the opposition with Enlightenment reason and denying its autonomous subject، concentrates on language and discourse. In addition to describing the position of language in postmodernism، the present studyattempts to explain the rhetoric and ideological techniques in the postmodern Persian novels. Surveying the linguistic components of these novels in two levels of ideology and rhetoric، it revealed that these works of art more often employ rhetoric techniques and there isn’t any sheer ideology which rule over them.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که مقولة زبان، عناصر و مفاهیم وابسته به آن در فلسفة ادبیات پسامدرن دارای جایگاهی محوری است، بهگونهای که ادبیات پسامدرن را با چگونگی کاربست زبان برای بازآفرینی جهان داستانی میشناسند، در این تحقیق چگونگی کاربست امکانات بلاغی (ادبیت) و ایدئولوژیک (اندیشگانی) زبان در رمانهایی که در حوزة نقد ادبی کشور رمان پسامدرن شناخته شدهاند، بررسی شده است.
در دو دهة اخیر، تألیفات و تحقیقات متعدد و پراکندهای دربارة رمان ایرانی بهنگارش درآمدهاند که گاه ذیل عنوان کلیتری بهنام ادبیات داستانی قرار میگیرند؛ اما در هیچیک از این آثار، پژوهشی جامع و مستقل دربارة عنصر زبان در جریان رماننویسی پسامدرن ایران انجام نشده و ویژگیهای این عنصر در رمان پسامدرنیستی ایران بهدرستی تبیین نشده است؛ باوجود این، در حوزة تألیفات میتوان کتابهای زیر را نام برد: مؤلف صد سال داستاننویسی ایران در جلد سوم این کتاب به نویسندگان جوانی میپردازد که کارشان بهدلیل قرار گرفتن در حرکت فرهنگی سالهای پس از انقلاب اسلامی مطرح میشود و در جلد چهارم نیز با بررسی آثار داستانی نگاشتهشده در سالهای 1370 تا 1374 ازجمله رمان، گاه به آثار مدرنیستهای متأخر که به تجربة شیوههای جدید در نگارش رمان دست میزنند، اشاره میکند (میرعابدینی، 1386: 3/ 1041- 1107 و 4/ 1451- 1500).
بنابراین، در زبان، ارزشها و اندیشهها درهمتنیدهاند و به همین دلیل، بررسی سطوح ادبیت/ بلاغی و اندیشگانی/ ایدئولوژیک زبان میتواند شناسایی تحقق مفاهیم فلسفة پسامدرن در متن ادبی را- بهشیوهای که در این مقاله بهکار گرفته شده است- ممکن سازد.