چکیده:
بینامتنیت نظریه تطوریافته چندآوایی میخاییل باختین است که براساس آن ، متون ادبی گذشته و حال با همدیگر در گفت وگو هستند و هیچ متنی خودبسنده و تهی از متن های پیش از خود نیست . ویژگی میان متنی در آثار هنری و متون ادبی باعث میشود تا استقلال این آثار به چالش گرفته و در مراتب بعد، مرزهای استقلال یافتگیشان از میان برداشته شود. پژوهش حاضر با تکیه بر این اندیشه ، داستان کوتاه «میرزایونس » از مجموعه داستان آینه و سه داستان دیگر سیروس شمیسا را کاویده است . نگارنده برآن است که تزلزل و تعلیق مرزهای میان متون ادبی افزون بر آنکه نمودی از ویژگی دوران پسامدرنیستی است ، هدفمند هم هست و در ساحت داستانی میتواند عنصری تحکیم بخش برای سویه هستیشناختی فضای تخیلی باشد و از رهگذر آن ، متن وارگی تاریخ / واقعیت تحقق میپذیرد. بر این اساس ، بینامتن های متعدد در متن میتوانند زمینه ای فراهم آورند که تجربه های زیسته و نازیسته به گونه ای درهم تنیده شوند که اساسا تشخیص حدود و ثغور آن ها امری دشوار شود. نگارنده همچنین برآن است که متون ادبی صرفا با متون مکتوب در گفت وگو نیستند؛ بلکه قلمرو معنایی واژة «متن » گستردگی بیشتری مییابد و سویه های جدیدی را دربرمیگیرد. کمااینکه در سایه ورود دانش های / گوناگون و ژانرهای مختلف به ساحت داستانی، اکنون باید از مفهوم «میان ژانر» سخن گفت و داستان را زیرشاخه این مفهوم قرار داد.
خلاصه ماشینی:
پیوند بینامتنیت و هستیشناسی پسامدرنیستی در داستان کوتاه «میرزایونس » از سیروس شمیسا عبدالله آلبوغبیش * استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی چکیده بینامتنیت نظریۀ تطوریافتۀ چندآوایی میخاییل باختین است که براساس آن ، متون ادبی گذشته و حال با همدیگر در گفت وگو هستند و هیچ متنی خودبسنده و تهی از متن های پیش از خود نیست .
بر این اساس ، حضور شخصیت های پیشین در داستان های امروزی لزوما به معنای حضور آنان با تمام خصوصیت هایشان نیست ؛ بلکه داستان نویس بنابه اصل روان شناختی جابه جایی فرویدی، شخصیت ها و وقایع و اساسا امر واقعی را متناسب با فضای داستانیاش بازتعریف و بازتولید میکند و آنچه را کارکرد داستانیاش اقتضا میکند، از شخصیت های تاریخی برمیگیرد: میرزایونس شعر غرایی به زبان عربی- که در آن تسلط غریبی داشت - در یکی از بحور مشکل در مرثیۀ خنسا سرود و در مراسم شب هفت خواند و آن طور که میگویند تمام جن هایی که سن وسالی از آن ها گذشته بود و جزو ریش سفیدان قوم بودند حیرت کردند و به شدت برای او سم زدند (شمیسا، .
این امر بازتاب پیوند بینامتنی میان گذشته و اکنون ، و متن ادبی و دانش معانی است ؛ افزون بر آن ، سخن گفتن راوی از ماجرای حرب ابن امیه و جن موسوم به هاتف که در عجایب المخلوقات روایت شده است (طوسی، ١٣٨٣: ٤٩٦)، باعث شکست مرز میان تاریخ و خیال شده و زمینه ای را فراهم آورده است تا شخصیت هایی تاریخی نظیر حرب بن امیه به دنیای خیال نفوذ کنند.