چکیده:
دوران گذار و انتقال،مبحثی کلیدی در دانش روابط و سیاست بین الملل محسوب می شود.در حال حاضر اجماعی در محافل آکادمیک وجود دارد مبنی بر اینکه نظم موجود در حال تجربه تغییرات جدیدی است.در همین رابطه منتقدین برای فهم این تغییر و چگونگی تاثیر بر فرآیندهای کلان آن تلاش وافری نموده اند.در کنار سایر گرایش های تغییر ساز،تجربه ی انقلاب اسلامی نیز به مثابه حرکتی تحول خواه،از ابتدا تغییر در هندسه ی قدرت بین المللی را مطرح ساخت.سوال اساسی این مقاله عبارتست از اینکه آیا در دو متن انقلاب اسلامی و ایران،مبانی و بنیان های فلسفی و نظر ی معطوف به تغییر در نظم اجتماعی بین المللی وجود دارد؟در نتیجه هدف اساسی این نوشتار واکاوی مبانی فلسفی اراده ی تغییر مندرج در فرهنگ ایرانی و ایجاد ارتباط بین این مبانی با ضرورت های جدید ایفای نفش در مسیر تغییر هندسه ی قدرت بین المللی بوده است. فرضیه ی این نوشتار بر وجود لایه های غنی فکری و فلسفی در انقلاب اسلامی و ایرانی به منظور مشارکت فعالانه در مسیر تغییر هندسه ی قدرت بین المللی دلالت داشت. در پاسخ به پرسش واکاوی پیرامون قابلیت های فلسفی موجود در فرهنگ ایرانی و اسلامی در فرآیند تغییر هندسه ی قدرت بین المللی، نوشتار حاضر با رهیافتی عقلانی، منابع گرایش به تغییر هندسه ی موجود قدرت جهانی را در متن حیات فرهنگی ایران تبیین نمود. بر این اساس نوشتار حاضر مدعی شد که انگاره ی (ایده) مطالبه ی تغییر در نظم های گوناگون (خرد و کلان) اجتماعی، بنیان و نیز عصار هی انقلاب اسلامی و محصولی از محتوای فرهنگی تاریخی ایران اس ت. نکته ی دیگر آن که مطالب هی تغییر به نحوی تناقض آمیز به بستری از شناسایی گری و پذیرش گری اقوام دیگر (همسایه) می انجامد، این فرآیند دو سویه هم ش امل اراده ی تغییر و هم شامل میل به هم نوایی است.
خلاصه ماشینی:
سوال اساسی این مقاله عبارتست از اینکـه آیـا در دو مـتن انقـلاب اسـلامی و ایران، مبانی و بنیانهای فلسفی و نظری معطوف به تغییر در نظم اجتماعی بین المللی وجود دارد؟ در نتیجه هدف اساسی این نوشتار واکاوی مبانی فلسفی ارادهی تغییر مندرج در فرهنگ ایرانی و ایجاد ارتباط بین ایـن مبـانی بـا ضرورتهای جدید ایفای نقش در مسیر تغییر هندسه ی قدرت بین المللی بـوده اسـت .
در پاسخ به پرسش واکاوی پیرامون قابلیت های فلسفی موجود در فرهنگ ایرانی و اسلامی در فرآیند تغییر هندسه ی قدرت بین المللی، نوشتار حاضر با رهیافتی عقلانـی، منـابع گـرایش بـه تغییـر هندسه ی موجود قدرت جهانی را در متن حیات فرهنگی ایران تبیین نمود.
آنچه از مباحث نظری این عنوان مـی تـوان دریافت این اسـت کـه قـدرت هـای در حـال ظهـور بایـد بـه لحـاظ برابـری در قـدرت، بـه حـد قدرتهای حافظ نظم و وضع موجود ارتقاء یابند، تا شرایط لازم برای تغییر در نظـم بـین المللـی فراهم شود(٧٣-٧٠ :١٩٨١ ,Gilpin).
این تغییر در گزارش آیندهپژوهیای که شورای اطلاعات ملی آمریکا در سال ٢٠٠٨ تحت عنوان روندهای جهانی تا ٢٠٢٥ منتشر کرد نیز با تأکید آمده است که در سال ٢٠٢٥ دیگر نظـام بین الملل دولت محور وجود نخواهد داشت (٢٠٠٨٧ ,National Intelligence Council).
مدعا آن است که تمایل جمهوری اسلامی به تغییرات در سیاست جهانی و انتقال قـدرت بـه جهان اسلام، دارای دو منبع اصیل (انقلاب جدید ایران و فرهنگ کهن ایران) اسـت و هـر دوی این منابع ضرورت نگرش خاصی را در سیاست خارجی کشـور (نگرشـی کهـن - جدیـد) پدیـد میآورند که در عین حال، کاملا متناسب با دیدگاه مرکزی سیاسـت خـارجی امـام خمینـی نیـز هست .
(2008), "The Future of American Power", Foreign Affairs.