چکیده:
در ادامه بحث درباره مفهوم جنگ ـ تعریف آن، منشا تاریخی، مثال های قرن بیست و بیست و یکمی آن، و نتایج و هزینه های آنی و تاریخی آن ـ مسئله ایالات متحده به عنوان یک امپراتوری بررسی گشته است. مدارک گویای آن است که ایالات متحده دارای خصائل یک امپراتوری، به خصوص یک امپراتوری جهانی است که در پی سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر جان می باشد در هسته مرکزی سیاست امپراتوری، تعهد به باورهای تاریخی مانند «سرنوشت بدیهی» و «استثناءگرایی آمریکایی» قرار دارد. به نظر می رسد فرآیندها و نتایج بسیاری از این ها مبتنی است بر «فرهنگ جنگ» موجود در ایالات متحده که بر سیاست های داخلی و خارجی و اقدامات مخرب آن در سراسر جهان حکم فرماست. «فرهنگ جنگ» منظومه ای است درهم تنیده از اهداف، باورها، رفتارها، نهادها، و هویت های ملی که جنگ و خشونت را امری ضروری و قابل قبول در مسیر منافع جهانی هژمونیک آمریکا به حساب می آورد. تداوم خشونت طلبی و جنگ طلبی ایالات متحده در شرایطی که تهدید علیه امنیت و بقای آن وجود ندارد، نظریات رایجی که نوع بشر را به طور غریزی جنگ جو می دانند، بی اعتبار می سازد. یک مدل کلی از جامعه پذیری «فرهنگ جنگ» در آمریکا برای نشان دادن عناصر و فرآیندهای حیاتی در بسط و توسعه آن، ارایه گردیده است. در بخش پایانی مقاله به امکان مقابله با «فرهنگ جنگ» از طریق ایجاد «فرهنگ صلح» اشاره گردیده است. از میان تمامی دشمنان آزادی های عمومی، جنگ می تواند ترسناک ترین آنها باشد؛ چرا که میکروب سایر دشمنان را نیز یکجا جمع کرده وعامل گسترش آنها می شود. جنگ منشا ارتش هاست. بدهی ها و مالیات ها از آن ناشی شده اند و ارتش ها، بدهی ها و مالیات ها ابزارهای شناخته شده ای هستند برای تسلط عده ای محدود بر عده ای کثیر. هیچ ملتی قادر به صیانت از آزادی خود در میانه جنگ های دایمی نیست.