چکیده:
ﮔﺴﺘﺮش ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺗﻄﺒﻴﻘﻲ و ﻛﺎرآﻣﺪی آن در ﺣﻮزه ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ادﻳﺎن، ﺳـﺒﺐ ﺷـﺪه ﺗـﺎ اﻳـﻦ روش ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺗﻲ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﺖ داﻧﺶ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻧﻴﺰ راه ﻳﺎﺑﺪ. راه ﻳﺎﺑﻲ اﻳﻦ روش ﺑﻪ ﺣﻮزه ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻗﺮآن، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻧﻈﺮﻳﻪ ﭘﺮدازی در ﺑﺎره ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺗﻄﺒﻴﻘﻲ و ﺑﻴﺎن ﺿﺮورت اﻧﺠﺎم آن ﻣﺤﺪود ﻧﺸﺪه اﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﺗﺎ ﻣﺮز ﺗﺄﺳﻴﺲ رﺷﺘﻪ ای آﻣﻮزﺷﻲ و داﻧﺸﮕﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﻫﻤـﻴﻦ ﻋﻨﻮان ﭘﻴﺶ رﻓﺘﻪ اﺳﺖ. اﻣﺎ اﻳﻦ ﻛﻪ ﭼﻪ ﻗﺮاﺋﺖ ﻫﺎﻳﻲ از ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺗﻄﺒﻴﻘﻲ وﺟـﻮد دارد و اﻳـﻦ ﺷـﺎﺧﻪ ﻧﻮﭘـﺎ از داﻧـﺶ ﺗﻔﺴـﻴﺮ ﭼـﻪ ﻣﺴﻴﺮی را ﻣﻲ ﭘﻴﻤﺎﻳﺪ، اﻣﺮی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺴﺘﻪ ی ﭘﮋوﻫﺶ و ﻛﺎوش ﺑﺎ روﻳﻜﺮد اﻧﺘﻘـﺎدی اﺳـﺖ، ﺗـﺎ ﺑـﺎ ﭘﻴـﺮاﻳﺶ آﻧﭽـﻪ رﻫـﺰن اﺳﺖ، ﺑﺘﻮان ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺗﻄﺒﻴﻘﻲ را در ﻣﺴﻴﺮی ﻫﺪاﻳﺖ ﻛﺮد ﻛﻪ ﺑﻪ ﺿﺎﺑﻄﻪ ﻣﻨـﺪی و ﻛﺎرآﻣـﺪی ﻫـﺮ ﭼـﻪ ﺑﻴﺸـﺘﺮ آن ﺑﻴﻨﺠﺎﻣـﺪ. اﻳـﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ دو ﻣﺴﺄﻟﻪ ﺑﻨﻴﺎدی در ﺣﻮزه ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺗﻄﺒﻴﻘﻲ ﭘﺮداﺧﺘﻪ اﺳﺖ؛ ﻳﻜﻲ ﻣﻌﻨﺎﻳﺎﺑﻲ و دﻳﮕﺮی ﮔﻮﻧﻪ ﺷﻨﺎﺳﻲ. اﻳـﻦ ﻣﻘﺎﻟـﻪ، در ﻣﻮرد ﻧﺨﺴﺖ، ﺑﺎ ﺗﺤﻠﻴﻞ و ﻧﻘﺪ ﺗﻠﻘﻲ ﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد از ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺗﻄﺒﻴﻘﻲ در ﺻﺪد ﺷﻔﺎف ﺳﺎزی ﻣﺎﻫﻴﺖ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﺗﻄﺒﻴﻘﻲ اﺳـﺖ و در ﻣﻮرد دوم، در ﭘﻲ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺟﺎﻳﮕﺎه اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﻔﺴﻴﺮ در ﻧﻈﺎم ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی ﺗﻔﺎﺳﻴﺮ ﻗﺮآن اﺳﺖ
The development and efficiency of the method of comparative studies in the field of human sciences and studies on religions have made this method enter into the field of commentary as well. Using this method in interpreting the Quran is not limited to theorizing about comparative commentary and highlighting its necessity; rather، it has caused designing an academic course with the same title. It is، however، necessary to conduct a critical research on different interpretations of comparative commentary and the future course of this new academic course in order to be able to lead it in a way that would result in its much more efficiency and systemization through eliminating deviations. The present paper addresses two fundamental issues in the field of comparative commentary، i.e.، terminology and typology. In the case of the former، this paper seeks to clarify the nature of comparative commentary through analyzing and criticizing its present perceptions. In the case of the latter، it seeks to identify the position of comparative commentary in the system of classification of the Quran's commentaries.
خلاصه ماشینی:
وی در قدم نخست، فقط از آرای مفسران یاد میکند، سپس حدیث را جزو وجوه میآورد، کتاب مقدس را نیز حذف کرده است: «محقق تعدادی از آیات قرآن را گرد آورده و آرای مفسران را در باره آنها، از کتب تفسیری پیشین و پسین، اعم از تفاسیر نقلی و اجتهادی جویا میشود، سپس به مقارنه میان تفاسیر با اتجاهات مختلف و مشارب گوناگون میپردازد، تا معلوم شود که کدام یک از مفسران، تحت تأثیر اختلافات مذهبی قرار گرفته و هدفش تأیید دیدگاه فرقه یا مذهبی خاص بوده است».
(مسلم، 1426ق، صص53-54) فهد رومی شاگرد مصطفی مسلم، در توضیح تفسیر مقارن گفته است: «مفسر تمام نصوص را اعم از نصوص قرآنی، احادیث نبوی، روایات صحابه و تابعین، آرای مفسران و کتب آسمانی دیگر را که در باره موضوع آیه یا آیات معینی از قرآن است، جمع میکند، سپس بین این نصوص مقارنه کرده و آراء را موازنه نموده و رأی برتر را انتخاب میکند.
نتیجه در این تحقیق مشخص شد که مراد از تعابیر تطبیق و مقارنه، و معادل دقیق آنها مقایسه است و هر چند برای تفسیر تطبیقی/مقارن وجوه متعددی از حیث تفسیر بودنش در نظر گرفته شده است، اما تنها در یک فرض میتوان آن را در ژانر تفسیر به شمار آورد و آن در صورتی است که مفسر، در صدد تفسیر آیات قرآن باشد و به عنوان فهم بهتر از معنای مراد، به آرای تفسیری دیگران مراجعه میکند.