چکیده:
نظام وفا ادیب توانای معاصر، در گونه های مختلف ادبی اعم از نامه نگاری، سفرنامه نویسی، نمایشنامه نویسی، مقاله نویسی و امثال آن، به شکل منظوم و منثور، طبع آزمایی کرده است، اما آنچه نظام را زبانزد خاص و عام کرده، غزلیات شیرین و لطیف اوست که با زبانی روان، بیانگر اندیشه ها و احساسات پاک شاعر است. رنگ عشق و مضامین مرتبط با آن، بر دیگر مضامین شعری در غزلیات نظام غلبه دارد که دل پاک و زبان صاف شاعر باعث شده گاه رنگ وقوع گویی و واسوخت گرایی به خود بگیرد. وطن دوستی، اشاره به ناپایداری جهان، توصیه به اخلاق، پاکدامنی و دین مداری و افتخار به شاعری، از دیگر مضامین رایج شعری اوست. شاعر زبان رسمی دوران خود را به کارمی گیرد و کمتر از دستور زبان و زبان کهن استفاده می کند. وی بیشتر فنون بیان و بدیع را به کار می گیرد و از این میان به گونه های مختلف تشبیه، به ویژه تشبیه تفضیل و گونه های متنوع مرتبط با تکرار، مانند عکس، تصدیر، واج آرایی و جناس، علاقه بیشتری نشان می دهد. نگارنده می کوشد در این مقاله برای اولین بار، ویژگی های سبکی غزلیات نظام وفا را در سه سطح زبانی و ادبی و فکری آشکار کند تا جایگاه شاعری او را بهتر از قبل مشخص کند و نشان دهد شاعر با وجود پیروی از بزرگانی همچون سعدی و حافظ، خود نیز ابتکاراتی دارد که می تواند شایستگی ها و برجستگی های او را در بین شاعران هم عصر خویش آشکار کند.
خلاصه ماشینی:
با اينکه نظـام وفا به کمک طبع لطيف و ذوق طريفش ، کمابيش شعر خود را از ديگـر عيـوب قافيـه حفظ کرده ، تکرار قافيه در شعر او کمابيش ديده ميشود؛ بدين ترتيب در شـعر نظـام ، گاه غزل هايي يافت ميشود که در دو يا چند بيت ، از يک واژة واحـد بـه عنـوان واژة قافيه استفاده ميکند: شنيده ام که جهان جاي غصه است و محن بيار باده که از دل برد محن اي دوست (53/5) نظام اگرچه ز دوري دوست در محن اسـت دل تو باد ولي دور از محن اي دوست (53/8) چه غم که نيست مرا باغي و گلسـتاني گل هميشه بهار است شعر من اي دوست (53/4) دلم به عشق تو سرسبز و خرم است هنوز ز دست رفت اگر سازوبرگ من اي دوسـت (53/7) شاددل کي دگر از محنت ياران گـردي داني ار لذت دلجويي و دلداري چيسـت (30/3) گر که تاريخ بشر پر ز فساد است و عناد پس حديث دل و افسانۀ دلداري چيست (30/5) تعدادي از واژه هاي قافيۀ نظام در غزل هايي که حرف روي مشترک دارند، به طـور مکرر تکرار ميشوند؛ مثلا در غزل هاي ١٥٩ و ١٦٠ بيشتر قوافي هر دو غزل تکـراري 89 89 • • • است ؛ بدين گونه که واژه هاي قافيه هاي «ناتوانيم ، زندگانيم ، نشانيم ، فشانيم » در هـر دو غزل تکرار شده و حتي در غزل ١٦٠، قافيۀ «فشانيم » يک بار در بيت پنج و يک بار در بيت هفت استفاده شده است .