چکیده:
زمینه: اعضای هیات علمی از ارکان اصلی دانشگاه ها هستند که نقش اصلی را در اداره و هدایت دانشگاه ها به عهده دارند، بنابراین باید اخلاق حرفه ای را رعایت کنند. متغیرهای جمعیت شناختی ازجمله عواملی هستند که اخلاق حرفه ای را تحت تاثیر قرار می دهند. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر متغیرهای جمعیت شناختی مدرسان بر نظر آنها درخصوص امکان پذیری رعایت اخلاق حرفهای تدریس در دانشگاه ها انجام شده است.روش: پژوهش حاضر با رویکرد کمی و با استفاده از روش زمینه یابی انجام شده است. جامعه آماری شامل مدرسان دانشگاه های دولتی و آزاد شهر تهران بوده که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 131 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بوده است و از طریق آزﻣﻮن مقایسه ﻣﻴﺎﻧﮕﻴن ها (F) داده ها تحلیل شد.یافته ها: جنسیت بیشترین تفاوت را در پاسخگویی به مولفه های امکان پذیری رعایت اخلاق حرفهای تدریس از نظر مدرسان ایجاد کرده است. سابقه کاری، نوع استخدام و نوع دانشگاه به ترتیب بر مولفه های کمتری اثر داشته اند. مرتبه علمی مدرسان هیچ تفاوتی در نظر آنها نسبت به مولفه های رعایت اخلاق حرفه ای ایجاد نکرده است.نتیجه گیری: دیدگاه های جنستی موجود و نوع تربیت حاصل از آن، می تواند بر اخلاق حرفه ای حتی در سطح دانشگاه نیز موثر باشد. به علاوه درصورتی که استخدام و ارتقاء اعضای هیات علمی دانشگاه ها علاوه بر ملاک های علمی، منشور اخلاق حرفه ای را نیز در برگیرد، منجر به تقویت و بهبود اخلاق حرفه ای در دانشگاه ها خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
آیا نوع دانشگاه مدرسان بر نظر آنها در خصوص امکانپذیری رعایت اخلاق حرفهای در دانشگاهها اثر دارد؟ نتایج حاصل نشان میدهد که نوع دانشگاه پاسخ دهندهها بر روی نظر آنها در مورد درجه امکانپذیری فاکتورهای مختلف رعایت اخلاق حرفهای تدریس اعضاء هیات علمی در مورد فاکتور پرداختن به موضوعات حساس، مهم و چالش برانگیز در سطح یک درصد معنیدار بوده و با توجه به میانگینهای به دست آمده اساتید دانشگاه دولتی میانگین امکانپذیری این فاکتور را بالاتر از اساتید دانشگاه آزاد در نظر گرفتهاند و در مورد احترام به موسسه آموزشی در سطح پنج درصد معنی دار بوده است و با توجه به میانگینهای به دست آمده اساتید دانشگاه دولتی میانگین امکانپذیری این فاکتور را بالاتر از اساتید دانشگاه آزاد در نظر گرفتهاند و در واقع در این دو مورد میتوان گفت که نوع دانشگاه پاسخ دهنده بر روی پاسخ به سؤالات این دو بخش به ترتیب با درجه اطمینان 99 و 95 درصد تأثیر گذار بوده است.
در پاسخ به سؤال دوم یافتهها نشان داد که تنها در دو فاکتور کارآمدی محتوای درسی در دهه سوم تدریس و رشد دادن دانشجو در دهه دوم تدریس تفاوت در امکانپذیری رعایت اخلاق حرفهای از نظر اساتید دیده شده است.
در پاسخ به سؤال چهارم یافتهها نشان داد که وضعیت مرتبه علمی افراد پاسخ دهنده بر روی نظر آنها در مورد درجه امکانپذیری فاکتورهای مختلف مربوط به رعایت اخلاق حرفهای تدریس اثری نداشته است.