چکیده:
در میان نظریات عدل الهی، به مثابه تلاشی برای ارائه دلایل موجه بر معقولبودن باور به خدا در عین اذعان به وجود شر، نظریه عدل الهی پویشی گریفین از جایگاه برجستهای برخوردار است. در این نوشته در ابتدا به جهانبینی پویشی، اقسام شر و مبانی نظریه عدل الهی پویشی گریفین، بهویژه خلاقیت، قدرت ترغیبی خداوند، نفی خلق از عدم و قاعده همبستگی میان قدرت و ارزش اشاره میشود، سپس به تبیین و تحلیل نسبت خداوند و شرور در نظریه مذکور پرداخته میشود که به مهمترین مشخصههای عدل الهی پویشی منجر میگردد از قبیل اذعان به شر حقیقی یا گزاف، ترغیبیدانستن قدرت خدا و اینکه خداوند نمیتواند به طور یکجانبه بر شرور غلبه کند. در پایان به نقد نظریه مذکور پرداخته شده و نتیجه گرفته میشود چنین رویکردی شاید بتواند پاسخی باشد به ملحدانی که شر را دستاویز انکار خدا قرار دادهاند؛ اما این رویکرد دچار اشکالهایی جدی است مانند چارهناپذیردانستن وقوع شرور، مفروضگرفتن تلازم منطقی میان برخورداری خداوند از قدرت قاهرانه و اعمال آن در جهان، گرفتار تحویلگراییشدن و سرانجام برداشتی از خداوند ارائهکردن که پیروان ادیان توحیدی یا خداباوران آن را شایسته پرستش نمیدانند.واژگان کلیدی: شر، خدا، الهیات پویشی، گریفین، عدل الهی.
خلاصه ماشینی:
"در چارچوب جهانبینی پویشی، قدرت مطلقه به معنای سنتی مسیحی، سر از قدرت قاهرانه خدا درمیآورد که نهتنها از حیث هستیشناسانه امری محال است- زیرا با خلاقیت و قدرت ذاتی موجودات و نیز بههمپیوستگی درونی آنها تعارض دارد- بلکه از حیث اخلاقی هم امری پسندیده نیست [به دلیل عواقبی که به دنبال دارد]؛ ازاینرو گریفین مدعی است خداوند به این معنا میتواند واجد قدرت مطلقه باشد که او صاحب تمام قدرتهایی است که یک موجود میتواند دارا باشد، نه جمیع قدرتهایی که بالفعل وجود دارند (گریفین، 1381، ص281/ پترسون و دیگران، 1376، ص280).
نتیجهگیری در پایان با نظر به هدف کلی نظریه عدل الهی که تلاشی برای اقامه دلایل ایجابی و موجه بر وجود شر در جهانی خداباورانه است، دو پرسش قابل طرح است: یکی اینکه نظریه عدل الهی پویشی گریفین در این عرصه چه اقدام تازهای به عمل آورد؟ دوم اینکه آیا این اقدام و تلاش، موفقیتآمیز بوده یا خیر؟ این نظریه عدل الهی در مقایسه با دیگر نظریهها بر آن است تا نشان دهد در چارچوب جهانبینی پویشی نهتنها با وجود شرور ظاهری، بلکه حتی با وجود شرور حقیقی یا گزاف [که دستاویز عمده ملحدان برای انکار خداست]، باور به وجود خدایی قادر [البته قدرتی یکسره ترغیبی و برانگیزاننده] و خیرخواه، امری موجه و معقول است؛ زیرا همه موجودات عالم بر اساس ساختار وجودیشان واجد خلاقیت یا قدرت خودتعینبخشی هستند که به واسطه آن میتوانند در جهت خواست الهی (خیر) یا شر گام بردارند؛ بنابراین، با وجود شرور، خداوند نه مستوجب سرزنش است و نه حقیقتا مسئول آنها."