چکیده:
در تاریخ نمایش سنتی ایرانی نمایش ها و نمایشواره های شادی-محور بسیار سربرآوردند که سیاه بازی شاخص ترین بازمانده این گروه از نمایش ها است. این نمایش فراز و فرودهای بسیاری را متحمل شد و در حال حاضر به حاشیه رانده شده است. به نظر می رسد یکی از دلایل این امر، فاصله میان افق انتظار تماشاگران و ماهیت این نمایش باشد. تماشاگران با افق انتظار مشخصی به تماشای یک نمایش می نشیند و ریختارشناسی نمایش یکی از این افق هاست. ریختار هر نمایش نسبت مستقیم با کارکرد آن دارد. از این رو اصلی ترین پرسش این نوشتار سنجش نسبت سیاه بازی با کمدی و فارس ، دو ریختار متفاوت در میان نمایش های شادی-محور، بود. در مسیر یافتن پاسخ این پرسش، کمدی و فارس و نسبت این دو با هم واکاوی شد تا چشم انداز روشنی از این دو ریختارنمایشی به دست آید. سپس با تمرکز بر سه ویژگی طرح-داستانی، اشخاص بازی و کارکرد نسبت سیاه بازی با کمدی و فارس سنجیده شد. یافته ها سخن از آن دارند که سیاه بازی همخوانی بسیار با فارس دارد.
Dramatic performance has existed in Iran throughout history. Siyah-Bazi is the only survival of those Iranian dramatic performances that mainly aimed to create a playful and funny interaction with its audiences .It once reached its peak but soon has been marginalized. The main reason for its misfortune may be relied upon unrevealed aspects of the play. Audiences go theatre with A given horizontal expectations، and dramatic form is surely one of these expectations. Since every dramatic form interacts with its audiences based on a specific function، this research attempted to identify the dramatic form in Siyah-Bazi. Thus it focused upon plot، character and function in comedy، farce and Siyah-Bazi to extract similarities. The end results indicate that Siyah-Bazi can be considered an Iranian farce، in terms of dramatic form.