خلاصه ماشینی:
"*عبد العظیم صالح آبادی-اندیمشک گمگشتگی سکوت خلوت خاموشی شب آرام آمد سایهها خسته از تابش خورشید آرمیدند نوری از ماه به این حوض پر از ماهی جان بخشید و همه در وزش نازنسیم سکوت خوابیدند تنهایی و تاریکی پرواز خوش روح به این سقف پر از نور گمگشتگی تاب در این سیر خدایی آغاز سفری پاک به آن روشن دور و نگاهی تازه به خویش به اندازه یک تغییر *مهدی قربان زاده-چابهار رنگین کمان {Sچرخش نامش زبانها را به رقص آورده است# چشمهایش سرمهدانها را به رقص آورده است# بلبلستانی که در صبح گلویش میوزد# باغ در باغ ارغوانها را به رقص آورده است# چیست این طیف تماشایی که زیر تابشش# آسمان رنگین کمانها را به رقص آورده است# این تویی در جلوهزار خوشخرامی،می چمی# یا نسیمی پرنیانها را به رقص آورده است# این که مثل فتنه میچرخد شرار چشم توست# یا شب امشب کهکشانها را به رقص آورده است# بعد از این شهر مرا،گورنگ آرامش مبین# دزد این جا پاسبانها را به رقص آورده استS} *حسن دلبری-سبزوار (به تصویر صفحه مراجعه شود) هیاهو {Sهیاهو،خستهام کرد،ای خدا کو# سکوتی تا گریزم از هیاهو# در این هر سو سیاه گنگ،ای کاش# کسی میآمد و میگفت:از این سوS} نسیم {Sکنون بعد از تو،آن ناآشنا،من# همان خرد و خراب و خسته پا،من# نسیم نرمپوی دشتها،تو# غبار هرزه گرد کوچهها،منS} *ظاهر سارایی-ایلام با عشق بخوان {Sدل میشکنی،دل مشکن،مهر بیاغاز# وین پردهی بد منظره از چهره برانداز# تا دوست نرنجد دلش از شکوه میازار# تا یار نگرید،دلش از غصه بپرداز# با عشق بیامیز که خاطر شودت شاد# بر چنگ بزن پنجه که تا بشنوی آواز# هر روز بخوان شمهای از دفتر عرفان# سر کن غزلی هر شبه از حافظ شیراز# بر مرکب تقوا بنشین،تا که شوی شاد# زین اسب سبک روح سبک سیر سبک تاز# تا جان نکنی پاک،گذارت به حرم نیست# تا دل نشود صاف،نیابی خبر از راز# بر باغ نگر تا که خدا را بشناسی# در غنچه ببین قدرت و در منظره اعجاز# گل از شفق سرخ بزن بر شکن ابر# وین پرچم رنگین به سر کوه برافرازS} *سید مجید شفق-تهران نگاه گرم {Sمدام پرسه زنم در حوالی چشمت# که هم پیاله شوم بااهالی چشمت# به پای تاک،ز مستی دخیل میبندم# که ترک می،نکند لا ابالی چشمت# عطش سراغ من آمد،شبی که نوشیدم# پیالهای ز شراب زلالی چشمت# نگاه گرم تو،وقتی سراغ من آمد# که کشته بود مرا بیخیالی چشمت# هنوز چشم تو آبیترین دریاهاست# مباد چشمهی من!خشکسالی چشمت# هوای چشم تو،ابری،فضای چشم تو،سبز# خوش است آب و هوای شمالی چشمت!# نهان نمیکنم از تو،هنوز هم پیداست# کنار پنجرهها،جای خالی چشمت# قسم به لطف نگاهت که شعر و موسیقی# نمیرسند به نازک خیالی چشمتS} *محمد علی مجاهدی-قم یک خاطره یک شعر (به تصویر صفحه مراجعه شود) روزگاران *عبد العظیم صاعدی چرا تابستان آن سال برای تنها نهادن و ترک باغ آنقدر عجله داشتیم نمیدانم."