چکیده:
گسترش کمی نظام آموزشی مدرن و علاقۀ وافر ایرانیان به تحصیل در علوم جدید و حمایت گستردۀ حکومتها طی یک قرن اخیر از نظام آموزشی مدرن و صرف هزینههای زیاد برای گسترش و بهبود کیفیت آن بههیچوجه به معنای ورود علم و نگرش علمی به مناسبات زیستی ایرانیان نیست. نظام تولید اقتصادی و مناسبات اجتماعی و ساختار سیاسی مستقل از سازۀ دانایی مدرن و با اتکا به مناسبات سنتی پیشامدرن در ایران به حیات خود ادامه میدهد. پیوند دانش مدرن با زندگی روزمره در زیستجهان اروپایی به علم و دانش مدرن نقش انکارناپذیر در زندگی مدرن داد که زیستجهان ایرانی هرگز آن را تجربه نکرد.
Development of the modern education system and Iranian high interest to study the new science and Broad support government over the last century of the modern educational system, and high costs to expand and improve its quality by no means enter science and scientific attitude to life, not an Iranian relations. System of economic production and social relations and political structure of modern knowledge independently. Reliance on traditional ties with Iran continues to exist. Link modern science with everyday life in European Life World undeniable role modern science in modern life but Iranian Life World never did not experience it.
خلاصه ماشینی:
سازة دانایی مدرن و امتناع بازتولید مدرنیته در زیست جهان ایرانی 1 مجید توسلی رکن آبادی دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران محمد نژادایران استادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملارد (تاریخ دریافت : ٩٣/٧/١٦ – تاریخ تصویب : ٩٣/١١/٢٥) چکیده گسترش کمی نظام آموزشی مدرن و علاقة وافر ایرانیان به تحصیل در علوم جدید و حمایت گستردة حکومت ها طی یک قرن اخیر از نظام آموزشی مدرن و صرف هزینه های زیاد برای گسترش و بهبود کیفیت آن به هیچ وجه به معنای ورود علم و نگرش علمی به مناسبات زیستی ایرانیان نیست .
عدم تقدس زدایی سازة دانایی مدرن در زیست جهان ایرانی از سنت و باورهای سنتی و ناکارامدی آن در ایجاد تغییرات بنیادی در طرز فکر و نگرش عمومی در این زیست جهان سبب شد که حتی بیشتر روحانیان و نیروهای سنتی جامعه هم بدون احساس کوچک ترین خطری از سوی دانش جدید به آن علاقه مند شوند و تحصیل علوم جدید را فضیلتی معنوی بدانند و هرچه فکر و فرهنگ مدرن را خطری برای ایمان و سبک زندگی سنتی می دانند، علم مدرن را ابزاری در خدمت تقویت جامعة دینی و سنتی در دستیابی به آرمان های خود تلقی کنند.
تبعیت جامعة شهری که برآمده از تجربة ایرانیان از مدرنیته بود، از باورها و اعتقادهای پیشامدرن مذهبی در بی اعتمادی روزافزون آنها به نوسازی عصر پهلوی و در نهایت عدم موفقیت جریان های فکری و فرهنگی و سیاسی نوگرا در جامعة ایران نشان می دهد که دانش مدرن با همة جذابیتی که برای ایرانیان دارد، برای تغییر زیست جهان ایرانی ، به شدت با آن مقابله خواهد شد.