چکیده:
مطلع مقالهء حاضر،تقسیم حقوق بشر به حقوق بشر خدامحور و انسانمدار است.سپس به لوازم و پیامدهای هریک به اختصار اشاره شده است.به باور نگارنده،حقوق بشر اسلامی،هم خدامحور است و هم انسان محور؛زیرا اسلام در عین بسیح توجهات به خداوند،از مقام والای انسان و جایگاه او در نظام خلقت غافل نشده است.حتی میتوان گفت توجه انسان معاصر به حقوق اساسی خود،از آثار تعالیم انبیا و آموزههای ادیان الهی است. بخش دوم مقاله معرفی و شرح مختصر اعلامیههای جهانی حقوق بشر از قرن هیجدهم تا زمان حاضر است.در پایان نیز برخی از تفاوتها و تعارضات اعلامیهء حقوق بشر سازمان ملل با تعالیم اسلامی و حقوق بشر اسلامی بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"ولی آیا واقعیت چنین است و این دو دیدگاه(خدامحوری و انسانمحوری)در مقابل هم قرار گرفتهاند؟ به نظر میرسد متقابل قرار دادن این دو دیدگاه از جایگاه دین ناباوری است؛یا لا اقل این گروه به آن دامن زدهاند؛وگرنه چه در اندیشهء یونان باستان و فرض خدایان متعدد و متنوع که در تدبیر این جهان نقش دارند و چه در اندیشهء جوامع توحیدی که انسان سرامد آفرینش است.
اثر و نتیجهء خدامحوری در شرایع آسمانی،به خصوص در اسلام و انسانمحوری در حقوق بشر غربی این است: حقوق بشر-از دیدگاه نخست-استنباط شده از مبانی شریعت و در چارچوب اراده و فرمان الهی است و ناگزیر نمیتواند مطلق باشد و از تمامی اعتبارات و حیثیات صرف نظر کند.
قرآن فوق العاده به انسان بها داده است تا آنجا که او را«خلیفه»(مظهر اتم صفات جمال و جلال)خود معرفی کرده1و او را«مسجود»»فرشتگان قرار داده2و«و دایع ربوبیت»را بدو سپرده3و تمامی نیروهای فعال جهان هستی اعم از عاقل و غیر عاقل چه در عالم سفلا و چه در عالم علوا،در اختیار کامل او است.
این اعلامیه دارای یک مقدمه و 52 ماده است که در آن اعلامیهء جهانی حقوق بشر از دیدگاه شریعت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته،موادی بر آن افزوده و از آن کاسته شده است.
در ماده 52 بهرهمند شدن کودکان بدون ازدواج،همانند کودکان در اثر ازدواج، مطرح شده که این اطلاق با مبانی شریعت اسلام مخالفت است و مسائل«توارث»نسبت به فرزندان بدون ازدواج در فقه اسلامی منتفی است،ولی دیگر آثار تولد مترتب میباشد؛ زیرا نظر صحیح آن است که امر بنوت و ابوت نفی نشده و همه آثار ولادت-چه نسبت پدر و چه نسبت به مادر-مترتب میباشد؛از جمله رحمیت و محرمیت و غیره."