چکیده:
اقتصاددانان بهطور معمول از نظریه انتخاب عقلایی برای تجزیهوتحلیل واقعگرایانه پدیدههای اقتصادی استفاده میکنند. این نظریه بهواسطه پیچیدگیهای رفتاری انسان، با مشکلاتی روبرو است. از این رو، فروض و مفاهیم به کار گرفته شده در این نظریه از جمله مفهوم نفع شخصی و نظام ترجیحات در طول زمان با نقدها و جرح و تعدیلهای فراوانی روبرو شده است. این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوا به دنبال بازتعریف مفاهیم اساسی نظریه انتخاب عقلایی بر اساس برداشتهای تفسیری علامه طباطبائی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اشکالات نظریه انتخاب عقلایی عمدتا به مفاهیم اساسی آن از جمله سه مفهوم بنیادین نفع، شخص و عقلانیت و همچنین رابطه بین آنها برمیگردد. مفاهیم پیشنهادی این مقاله در زمینه عقلانیت با توجه به نقش تربیت و هدایت در شخصیت قوام یافته انسان در افق دید بلندمدت و معنوی و با ملاحظه «غیر» همچون «خود» پیشنهاد شدهاند. مفاهیم مزبور را میتوان در قالب «فردیت مشکک» و «عقلانیت تکاملی» معرفی کرد. نتایج بررسی در این پژوهش نشان میدهد که تعدیلات مفهومی پیشنهادی با برداشتهای تفسیری علامه طباطبائی در ذیل برخی آیات هماهنگ است.
Economists typically use rational choice theory to realistically analyze economic phenomena. This theory is challenged by the complexities of human behavior. Therefore, assumptions and concepts used in this theory—including the concept of self-interest and system of preferences—have faced a lot of criticism and adjustments over the years. This paper seeks to redefine the basic concepts of rational choice theory based on the interpretive concepts of Allameh Tabataba'i using content analysis method. The findings of the study show that the drawbacks of rational choice theory mainly stem from its basic concepts, including the three fundamental concepts of interest, the individual, and rationality, as well as the relationship between them. The proposed concepts of this paper about rationality have been suggested due to the role of training and guidance in the consolidated personality of man in a long-term spiritual perspective and by considering “other” like “self”. These concepts can be introduced in the form of “questionable individuality” and “evolutionary rationality”. The results of this study show that the proposed conceptual adjustments are in line with Allameh Tabataba’i’s interpretative concepts regarding some verses.
خلاصه ماشینی:
این تحقیق، با روش تحلیل محتوا ضمن بررسی و تامل در ادبیات غنیشده مسئله، نشان میدهد كه با ارائه بازتعریفی مناسب از سه مفهوم بنیادینِ نفع (مطلوبیت)، شخص (فرد) و عقلانیت و توجه به رابطة بین آنها كه نمیتوان یكی را بدون دیگری در نظر گرفت، استحكام نظریه قابل دفاع خواهد بود.
پژوهش دیگری كه نقد اصلاحی این نظریه به حساب میآید، متعلق به هربرت سایمون (1958) است كه از اولین منتقدان مدل انسان اقتصادی بود و با نقد مسئلة اطلاعات كامل و نیز عقلانیت مبتنی بر آن و با بیان محدودیتهایی كه فرد با آن مواجه است، مفهوم «عقلانیت محدود» را برای توضیح واقعگرایانهتری از عقلانیت انسان در تصمیمگیری، مطرح میكند.
در این میان، برای توجیه و دفاع از نظریه انتخاب عقلایی در خصوص نفعشخصی، دیدگاه دیگری هم وجود دارد و آن، توسعه مفهوم نفع (مطلوبیت) است (به جای توسعه مفهوم فرد).
3. توسعه مفهوم عقلانیت: آمارتیا سن معتقد است: نظریه انتخاب عقلایی برای توضیح رفتار واقعی انسان ارائه شده است.
بنابراین، كنشهای انسانی تحت تأثیر چنین عقلانیتی حتی اگر بگوییم بیشینهسازی نفعشخصی است، با توسعه مفهومیای كه گفته شد، چیزی جز در نظر گرفتن آخرت و معنویت و منافع دیگران نخواهد بود؛ آن هم نه برای خودخواهی فرد؛ چراكه خودخواهی فرد در سایه تعالیم مترقی جای خود را به یكرنگی و یگانگی واقعی داده است.
تكاملی كه در این نوع عقلانیت مدنظر است، ناشی از در نظر گرفتن صرفاً امور معنوی و یا دیگران بما هو «غیر» نیست، بلكه نوعی تكامل در مفهوم فرد و گسترش هستة اصلی فردیت است.