چکیده:
«سماع» در ادبیات منظوم فارسی به معنی آوازی که شنیدن و خواندن آن خوش آید استعمال شده است و در اصطلاح اهل تصوف عبارت است از وجد و سرور و پایکوبی و دست افشانی عارفان و صوفیان به تنهایی یا به همراه گروهی، با آداب و تشریفات ویژه در نتیجه حالتی روحانی است که میتواند موجب حال و مکاشفه گردد. صوفیان بزرگ بر این باورند که سماع بر مبتدیان و اجهل مردم حرام است و افضل عرفا را بیثمر.این جستار که با روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفته است بر آن است تا ضمن بیان چیستی سماع، آداب و شرایط و فواید و همچنین آثار سماع به آرای عارفانی چون ابوسعید ابوالخیر و مولانا دربارهی سماع همراه با شواهد شعری بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"دربارهی پیشینهی سماع دیدگاههای گوناگونی مطرح شده است، اما به نظر میرسد که این رسم از قرن سوم هجری در میان صوفیان مرسوم بوده است و تا کنون نیزدر میان بعضی فرقههای صوفیه به خصوص ترکیه رواج دارد سماع و رقص مذهبی برای خداوند ریشه در تاریخ اساطیری دارد و یکی از مراسم مهم عرفان عملی در تصوف است و توسط عارفانی چون ابو سعید ابوالخیر و جلال الدین رومی به نوعی عبادت و ذکر عاشقانهی معبود در خانقاه معمول شد.
صوفیان در این برنامه از آواز خوش و آهنگ و روح نوازو قول و غزل بهره میگیرند تا دل را صفا بخشند وحضور قلب و توجه به حق پیدا کنند(یوسف پور،259:1380) رشتهها و سلسلههای مختلف تصوف را با وجود این که هر کدام دارای عقاید و آداب و رسوم و شعارهای متمایز و مخصوصاند، میتوان از یک نظر به دو قسم کلی تقسیم کرد؛ 1- اهل ذکر و فکر و زهد و ریاضت و عبادت 2- اهل وجد و حال و رقص و سماع به هر حال سماع به صورتی که در میان صوفیه رواج یافته است«از جمله مستحسنات متصوفه» است و نوعی بدعت به شمار میآید؛ هر چند متصوفه آن را بدعتی که با سنت مزاحمت ندارد قلمداد کرده و آن را نه تنها مذموم نداشته اند، بلکه برای آن فواید فراوان قائل شده اند."