چکیده:
ملاصدرا شیرازی بارها در مقام تعریف دین برآمده است. البته هر بار با رویکردی به دین نگریسته است که تنها با نگاهی جامع به آنها میتوان مقصود وی از دین را باز شناخت. او در زمینه اقبال انسان ها به دین، بر انطباق دین با فطرت کمال طلب و خواهان سعادت مطلق انسان توجه می کند و افزون بر تصریح به فطری بودن آموزه های مختلف دینی، به ارائه تنبیه در این راستا نیز روی آورده است. در نوشتار پیش رو بعد از تبیین و تحلیل هویت دین در نگاه این فیلسوف مسلمان،به تبیین نگاه وی در باب گرایش فطری انسان ها به دین پرداخته خواهد شد. بنابراین با توجه به آنچه گفته شد، یافته های ملاصدار نشان داد، تمامی موجودات تسبیح گوی ذات حق تعالی هستند. این هستی شناسی شرایط مناسبی برای طرح فلسفه ی عبادت فراهم می آورد؛ شرایطی که با انسان شناسی صدرایی آماده تر می شود. از دیدگاه ملاصدرا عبادت انسان نسبت به موجودات دیگر مقوله ی متفاوت و متمایزی است که دو بعد دارد. در بعد نخستین آن انسان مانند تمام اشیاء تسبیح گوی خداوند است؛ این مرتبه ی تسبیح، عبادت انسان بماهو موجود است نه انسان بما هو انسان اما بعد دوم عبادت انسانی که دلیل آفرینش انسان نیز است همان عنصری است که در کنار علم حقیقی، از انسان انسان می سازد. وضع عبادات شرعی از سوی خداوند برآوردن این نیاز انسانی است.
خلاصه ماشینی:
"(صدرالدین شیرازی،1383: 177) برهان اول وجود واجب تعالی همان سان که گفته شده است امری فطری است؛ زیرا عبد هنگامی که در اهوال و دشواری ها قرا رمی گرد به حسب فطرت خویش بر خداوند توکل می کند و به صورت غریزی به سوی مسبب الاسباب و آسان سازنده امور روی می نماید؛ اگرچه خود بدان التفات نداشته باشد.
برخی از عبارات وی در این راستا چنین است:( صدر الدین شیرازی، 1363: 389) توجه نفوس و ارواح به سوی عالم معاد و قرب مبدأ جواد امری فطری است که بندگان بر آن سرشت آفریده شده اند؛ زیرا مرگ نوعی استکمال است؛ چون در قیاس با روح علوی، وجود و حیات است و با بدن عنصری مرکب و هیکل محسوسش، عدم و مرگ است و برای هر استکمالی بعد از استکمال دیگری گریزی از وجود وسائطی میان خداوند و خلق نیست که فرشتگانرحکمت و عذاب خوانده می شوند.
بناببراین اعتقاد به حق و ایمان به مبدأ و معاد و وحی در نهاد و نهان همه انسانها نهاده و تعبیه شده و وحی الهی چیزی را از بیرون بر آنان تحمیل نمی کند و اگر تحمیل بود و از خارج به آنان تعلیم می شد، خداوند پیامبر الهی را مذکر نمی خواند، بلکه او را منحصرا معلم معرفی می کرد و می گفت: انما انت معلم، تو فقط معلمی فطرت و اخلاقیات ملاصدرا رویکرد انسان ها به تقبیح برخی افعال و تحسین برخی دیگر را نیز امری فطری می داند: و خداوند در نفس انسانی این معرفت را قرارداد که مشارکت [اجتماعی] مبتنی بر مصلحت[همگانی] مقتضی منع از انجام برخی افعال و لزوم انجام برخی دیگر از اعمال است."