خلاصه ماشینی:
"قسم دوم-اصول ثابته سیاسی«چنانکه باید»،در ارتباط انسانها با یکدیگر:متأسفانه هر چه زمان به پیش میرود تبعیت سیاستمدران از اصول ثابته سیاسی یه معنای توجیه صحیح انسانها در حیات اجتماعی کاسته میشود و با تکیه بر انتخاب طبیعی داروین و اصالت قدرت نیچه و مکتب لذتگرایی اپیکور و خود پرستی هابس که طبیعت سیاست معمولی اقتضا میکند افزوده میشود!!با این حال، هنوز صاحبنظران شریف و انسان شناسان انساندوست در شرق و غرب زمین-نه به طور استثنایی-بلکه اقلیتی هستند که نجات بشر را از بلای نابود کننده لذت پرستی(هدونیسم)و منفعت گرایی(یتی- لیتارنیسم)که[انسان امروز را به صورتی بدتر از دندانههای ماشین نا آگاه در اورده است]در آن اصول ثابته میبینند.
9-برای تحقق بخشیدن از آزادی در انتخاب سرنوشت زندگی اجتماعی»از اصل ثابت تعلیم و تربیت و انواع ارشاد برای پیشبرد رشد سیاسی و درک حقوق و عدالت اجتماعی مردم باید استفاده شود،وگرنه هیچ جامعهای به خودی خود و بدون ارشاد و تعلیم و تربیت نمیتواند فهم سیاسی خود را تکامل بخشد و به همین جهت است که پس از آن همه دستورات اکید ادیان آسمانی،استبدادها رخت از جوامع انسانی بر نبسته و انسانی،استبدادها رخت از جوامع انسانی بر نبسته و هنوز با اشکال و رنگهای مختلف،بشر را زیر ضربات مهلک خود به دندانههای ماشین نا آگاه مبدل مینماید!اما آگاهان به خوبی میدانند که محال است گروهی سلطه گر و قدرتمند،جوامع ناتوان را از زندگی قانونی خود محروم کنند و با این حال خود زندگی با مسرت و با نشاطی داشته باشند."