چکیده:
ادبیات علمی، تخیّلی عربی ریشه در باورها و افکار دیرینیان دارد. گرچه ردّ پای ادبیات علمی، تخیّلی اروپا در عرصه ادبیات معاصر عرب کاملا محسوس و ملموس است، لیکن نمی توان نخستین بارقه های این نوع ادبی جدید را در لابلای متون کهن و داستان های فولکلور و مردمی اعراب منکر شد. خاصّه این که در داستان های «الف لیله و لیله» و «رساله حیّ بن یقظان» می توان بر مواردی دست یافت که ادیب، علم را با ادبیات آمیخته است و داستانی علمی، تخیّلی ارائه داده است. خرافه ها و اسطوره هایی همچون قالیچه پرنده، چراغ جادو، گوی سحرآمیز، انگشتر جادو و صدها مورد دیگر مردمان را با خود همراه ساخته و آرزوهای دست نایافتنی آنها را در عالم خیال و رویا محقّق می ساختند. امروزه نیز به لطف علم و دانش این امور خرافی و اسطوری در پوشش امکاناتی چون هواپیما، تلوزیون، ربات، تکنولوژی و هزاران مورد دیگر محقّق شده اند. بنابراین گرچه برخی این ادبیات در نوع خود بی نظیر را زاده علم و دانش امروز می دانند، امّا باید اذعان داشت که خیال ادیب و داستان های فولکلور دوره کهن نیز هرگز خالی از امور علمی، تخیّلی نبوده است و حاصل آن را می توان در آثاری که بر جای نهاده اند مشاهده نمود.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین گرچه برخی این ادبیات در نوع خود بی نظیر را زاده علم و دانش امروز می دانند، اما باید اذعان داشت که خیال ادیب و داستان های فولکلور دوره کهن نیز هرگز خالی از امور علمی، تخیلی نبوده است و حاصل آن را می توان در آثاری که بر جای نهاده اند مشاهده نمود.
و از سوی دیگر در اندیشه هیچ کس خطور نخواهد کرد که این نوع ادبی جدید، شاخه و تحولی از ادبیات مردمی فانتزی است، زیرا این امر هرگز منطقی به نظر نمیرسد و اگر چنین باشد، شایسته است که اسرائیلیات و شطحیات و کرامات صوفیه برخی دیگر از داستانهای کهن را در زمره ادبیات علمی-تخیلی به شمار نیاوریم.
بنابراین، دیدگاه اتوپیاها نسبت به ثروت نگاهی منفی است و به جای آن به ارزشهای دیگری روی میآورند و جایگزین ثروت میسازند تا درجامعه فاضله انتشار یابد و جامعه را از شر ثروت و فسادهایش در امان دارند(مجله دیوجین، العدد 71، ص 47) سپس عبدالله بحری زمانی که میخواهد با دوستش وداع گوید، امانتی را بدو میسپارد تا به ضریح مقدس پیامبر (ص) برساند، زمانی که سرگرم خداحافظی هستند، عبدالله بری مردمانی را میبیند که شادی و هلهله میکنند، از دوستش میپرسد آیا آنها عروسی دارند؟ بحری پاسخ میدهد که فردی از آنها مرده است، بری تعجب میکند و برای دوستش شرح میدهد که چگونه زنها در خشکی به خود سیلی میزنند و برای میت مویه سر میدهند و مردم غمگین میشوند و گریبان خویش را در سوگ از دست رفته چاک می¬دهند."