چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی پدیدة زمان، اثبات و دریافت حقیقت و احکام آن از منظر حکیم متألّه، علاّمه طباطبائی(ره) است. در این جستار سعی شده است دیدگاههای علاّمه در باب زمان در کلّیّة آثار ایشان به طور کامل استخراج و دستهبندی گردد و یافتههای خود را در سه بخش عرضه میکند. بخش نخست اختصاص دارد به معرّفی مباحث و آثاری از علاّمه که در آنها به بحث زمان پرداخته شده است. بخش دوم عبارت است از نظرات علاّمه در خصوص زمان و در بخش آخر، نظرات علاّمه دربارة پدیدة زمان در ضمن یک جمعبندی ارایه میشود. به نظر میرسد علاّمه در تعریف زمان از مختار اوّل خود به عنوان کمّ متّصل غیر قار عدول کرده است.
خلاصه ماشینی:
2ـ بیان دیدگاههای علامه در مسألة زمان 1ـ2) سیر تحول نظرات فلاسفه در باب زمان علامه به تاریخچة بحث زمان توجه کرده است و در اصول فلسفه و روش رئالیسم به سیر نگاه فلاسفه به مقولة زمان چنین اشاره میکند: «دیرگاهی بود که فلاسفه زمان را در حدوث حوادث مادیه دخالت میدادند و میگفتند: پیدایش و حدوث هر حادثی به تحقق یک سلسله علل و معدات و شرایط نیازمند میباشد که یکی از آنها تحقق یک قطعة زمانی است که موجود مفروض در آن، موجود و مستقر شود؛ زیرا وجود جوهری اگرچه جوهر و ثابت است (قدمای فلاسفه موجودات جوهری جسمانی را ثابت و بیحرکت میدانستند و تبدل صورتی را به صورتی با کون و فساد توجیه میکردند نه با حرکت جوهری) ولی در تکون خود و در زمان وجود هیچ گاه از یک سلسله از حرکات عرضی تهی نخواهد بود که نیاز به زمان نداشته باشد» (طباطبائی، 1368، ج4: 145).
البته روشن است که این سخن با آنچه که گفتیم که زمان ساختة خود جهان طبیعت است، تنافی ندارد، بلکه چنانکه هر قطعه از قطعات جسم حجمی تعین ابعاد جسمانی دارد و مجموع جسم نیز بیحجم نیست، هر جزء از اجزاء زمان که فعلیتی است مسبوق به امکان است و گرد آمدة همان فعلیتهاست که یک واحد تشکیل میدهد، چون فعلیت است، مسبوق به امکان میباشد (طباطبائی، 1368، ج4: 269ـ264).