چکیده:
گفتگو یا حوار یکی از عناصر داستان است که باعث حرکت و پویایی آن میشود گفتگو به معنی تبادل کلام بین دوطرف است و مقصود از حوار کشف حقیقت است برخلاف جدل، که گفتگوی بین دو طرف است و خصومت در آن شرط اساسی است ولی در گفتگو هیچ ضرورتی ندارد که خصومتی بین آن دو وجود داشته باشد. واژهی حوار سه بار در قرآن کریم ذکر شده که به معنای تبادل کلام آمده است. در قرآن کریم، گفتگوهای فراوانی در زمینههای متعدد آمده است. از جمله این گفتگوها میتوان به داستان حضرت ابراهیم اشاره کرد. گفتگوی حضرت ابراهیم به حوار شبیه است تا جدل، زیرا آن حضرت به قصد دشمنی با طرف مقابل به بحث و گفتگو نپرداخته است، حتی زمانی که با نمرود و قوم مخالف خود به گفتگو میپردازد، نرمخویی و ملایمت در آن نمایان است. این جستار بر آن است تا ظرافتهای بیانی گفتگوی داستان حضرت ابراهیم را با روش توصیفی. تحلیلی و با استفاده از رویکرد نشانهشناسی روشن نماید.
خلاصه ماشینی:
"در واقـع او میخواهد خداوند متعال را به قوم بنمایاند و وحدانیت او را برای آنهـا ثابـت کند: «و إذ قال إبراهیم لأبیه آزر أتتخذ أصـناما آلهـۀ إنـی أراک وقومـک / فی ضلال مبین * و کذلک نری إبراهیم ملکوت السموات والأرض ولیکـون من الموقنین * فلما جن علیه اللیل رأی کوکبا قال هذا ربـی فلمـا أفـل قال لاأحب الآفلین * فلما رأی القمر بازغا قال هذا ربی فلما أفل قال لـئن لم یهدنی ربی لأکونن من القوم الضالین * فلمـا رأی الشـمس بازغـۀ قـال هذا ربی هذا أکبر فلما أفلت قال یا قوم إنـی بـریء ممـا تشـرکون * إنـی وجهــت وجهــی للــذی فطــر الســموات والــأرض ح نیفــا ومــا أنــا مــن المشرکین »(انعام : ٧٤- ٧٩) حوار حضرت ابراهیم با خودش در سوره انعام ذکر شده است ، خداوند متعال در این سوره پس از بیان قدرت خود و وجود حقائق هستی بر پایه ی بینش توحیدی و اینکه انسان و همه ی حقائق هستی بر پایه ی تدبیر الهی مستقر شده اند، به داستان مجادله حضرت ابراهیم با پدرش میپردازد و نمونه ی کامل جهالت یک انسان را بیان میکند که غیر از خدای واحد، خدای دیگری برگزیده و از سر جهل خویش حقانیت خدا را انکار میکند؛ در نتیجه در مرتبه چارپایان قرار میگیرد."