چکیده:
یکی از مهم ترین وجه امتیاز انسان بر سایر موجودات، عاقل بودن انسان است؛ زیرا در بسیاری از قوا و حواس انسان با حیوانات مشترک است تنها در عقل است که انسان امتیاز پیدا می کند. از این رو، از منظر معارف اسلامی و آموزه های دینی عقل از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار است. ملاک ثواب و عقاب، امر و
نهی و به طور کلی تکلیف، عقل معرفی شده است. هر چند ظاهر بعضی روایات در مورد عقل متضاد به نظر می رسد؛ زیرا برخی روایات عقل را حجت درونی
الهی برای بشر (1)،ابزار شناخت خداوند، عامل کسب بهشت، و... معرفی می کند که این تعبیرات حکایت از اهمیت و ارزش عقل دارد، اما بعضی دیگر از روایات عقل را مذمت نموده و آن را ناتوان تر از آن می داند که بتواند در کنار شرع قرار گرفته و در استنباط احکام نقش ایفا نماید (2)،ولی باید اذعان کرد: با قدری تأمل و دقت ثابت می شود که هیچ گونه تضادی بین این دو دسته روایات نیست؛ زیرا هر کدام ناظر به عقل با حیثیت های تقییدی ای خاصی است. بنابراین عقل یکی از مبانی احکام اسلامی است و در استنباط و استخراج احکام نقش کلیدی را بازی می کند. در حوزه شناخت و ادراک حسن و قبح افعال نیز عقل ید
طولا دارد و بر خلاف اشاعره که عقل را در ادراک حسن و قبح افعال ناتوان می دانند، بقیه علمای اصولی، حکماء و متکلمین اسلامی این جایگاه را برای عقل قائل اند که صرف نظر از پیام و آموزه های وحی و بودن افعال را درک کند، این مطلب یک امر وجدانی » بد « یا » خوب « شرع، عقل این توانای را دارد که
است. علاوه بر آن افراد که اصلا دین و مذهبی ندارند و به هیچ یک از آئین آسمانی و حتی مکاتب بشری بودن برخی چیز ها را درک می کنند. » بد « یا » خوب « معتقد نیستند نیز می بینیم که خداوند برای »... ان الله علی الناس حجتین. ججه الاظاهره والحجه الباطنه و 1- امام کاظم )ع( میفرمایند
مردم دو حجت قرار داده است. ججت ظاهری که پیامبرانند و حجت باطنی که عقل می باشد. ان المومن اخذ دین عن ربه ولم یاخذ عن «رایه» : 2 -امام صادق )ع( از جد بزگوارش امام علی )ع( نقل می فرمایند مومن دینش را از پروردگارش اخذ میکند نه از طریق رای و نظر خودش.
خلاصه ماشینی:
معرفي ميکند که اين تعبيرات حکايت از اهميت و ارزش عقل دارد، اما بعضي ديگر از روايات عقل را مذمت نموده و آن را ناتوان تر از آن ميداند که بتواند در کنار شرع قرار گرفته و در استنباط احکام نقش ايفا نمايد (٢)، ولي بايد اذعان کرد: با قدري تأمل و دقت ثابت ميشود که هيچ گونه تضادي بين اين دو دسته روايات نيست ؛ زيرا هر کدام ناظر به عقل با حيثيت هاي تقييدياي خاصي است .
٢ــ از آنجا که راه بدست آوردن حکم شرعي عقل و نقل است ــ چنانکه شهيد صدر ميگويد: وسايل اثباتي که شايسته است علم اصول آن ها را بکار گيرد، دو وسيله اصلي و اساسي است ، يعني بايد گفت : اين وسايل به دو چيز باز ميگردد:١ــ بيان شرعي يعني کتاب و سنت ،٢ــ ادراک عقلي ــ براي عقل در شناخت حقايق امور، دو قلمرو فرض شده است : يکي مستقلات عقليه ، ديگري غير مستقلات عقليه ، مرحوم مظفر ميگويد: «دليل عقلي يا به تعبير ديگر چيزي که عقل به آن حکم ميکند و بدين صورت حکم شرعي ثابت ميشود دو قسم است ».
٢ــ مذمت عقل در فهم احکام در مقابل دسته اول (روايات که در مدح عقل وارد شده است )، رواياتي داريم که عقل را در فهم دين و استنباط احکام شرعي مذمت ميکنند و آن را عاجزتر از اين بيان ميکنند که بتواند احکام شرعي را درست درک و فهم کند، در اين جا نمونه هاي از آن روايات را ذکر ميکنيم : الف ــ ثابت ثمالي از امام علي بن الحسين (ع ) نقل ميکند: «ان دين الله عزوجل لايصاب بالعقول الناقصه و الآراء الباطله و المقائيس الفاسده ، ولايصاب الابالتسليم ...