چکیده:
نظریه وحدت وجود یکی از بنیادیترین مسائلی است که در حوزه تصوف و عرفان اسلامی مطرح شده است. از دیدگاه عارفان، وجود حقیقی مخصوص ذات حق بوده و ممکنات تجلی آن وجود حقیقی هستند. با ظهور ابنعربی، در سدۀ هفتم این نظریه از تبیینهای دقیقتری برخوردار شد، و بنمایه اصلی نظام عرفانی وی را تشکیل داد. سیّد محمد گیسودراز، از عرفای مهم سدۀ نهم در شبهقاره هند، با این نظریه مخالفت کرده است. در این مقاله، پس از اشاره به احوال و آثار گیسودراز و وضعیت زمانه وی، انتقاداتش درباره نظریه وحدت وجود را بررسی کردهایم. در نهایت بر آنیم که گیسودراز به واسطۀ فضای تنزیهی غالب بر افکارش، اعتقادش به لزوم تفکیک بین اعتقادات دین اسلام و آیین هندو، راهنیافتن به عمق کلام ابنعربی درباره وجود مطلق مقسمی، و خلط میان اعتبارات وجود، گفتار وی در موضوع وحدت وجود را نقد کرده و به پیروی از علاءالدوله سمنانی، قائل به وحدت شهود شده است. نظریه وحدت وجود یکی از بنیادیترین مسائلی است که در حوزه تصوف و عرفان اسلامی مطرح شده است. از دیدگاه عارفان، وجود حقیقی مخصوص ذات حق بوده و ممکنات تجلی آن وجود حقیقی هستند. با ظهور ابنعربی، در سدۀ هفتم این نظریه از تبیینهای دقیقتری برخوردار شد، و بنمایه اصلی نظام عرفانی وی را تشکیل داد. سیّد محمد گیسودراز، از عرفای مهم سدۀ نهم در شبهقاره هند، با این نظریه مخالفت کرده است. در این مقاله، پس از اشاره به احوال و آثار گیسودراز و وضعیت زمانه وی، انتقاداتش درباره نظریه وحدت وجود را بررسی کردهایم. در نهایت بر آنیم که گیسودراز به واسطۀ فضای تنزیهی غالب بر افکارش، اعتقادش به لزوم تفکیک بین اعتقادات دین اسلام و آیین هندو، راهنیافتن به عمق کلام ابنعربی درباره وجود مطلق مقسمی، و خلط میان اعتبارات وجود، گفتار وی در موضوع وحدت وجود را نقد کرده و به پیروی از علاءالدوله سمنانی، قائل به وحدت شهود شده است.
خلاصه ماشینی:
سید محمد گیسودراز و نقد نظریه وحدت وجود ابنعربی مرتضی کربلایی حامد ناجی چکیده نظریه وحدت وجود یکی از بنیادیترین مسائلی است که در حوزه تصوف و عرفان اسلامی مطرح شده است.
سید محمد گیسودراز، از عرفای مهم سدۀ نهم در شبهقاره هند، با این نظریه مخالفت کرده است.
در نهایت بر آنیم که گیسودراز به واسطۀ فضای تنزیهی غالب بر افکارش، اعتقادش به لزوم تفکیک بین اعتقادات دین اسلام و آیین هندو، راهنیافتن به عمق کلام ابنعربی درباره وجود مطلق مقسمی، و خلط میان اعتبارات وجود، گفتار وی در موضوع وحدت وجود را نقد کرده و به پیروی از علاءالدوله سمنانی، قائل به وحدت شهود شده است.
گیسودراز، ابنعربی، وحدت وجود، وحدت شهود، عرفان اسلامی مقدمه نظریۀ وحدت وجود، از بنیادیترین مسائلی است که عارفان در مباحث هستیشناسی عرفانی مطرح کردهاند و قائلان به آن معتقدند در سرای هستی فقط یک حقیقت وجود دارد و آن حق است؛ کثرات، تجلیات آن موجود حقیقی هستند که مجازا موجودند.
در این میان، سید محمد گیسودراز، از مشایخ تأثیرگذار تصوف در هندوستان، با نظریه وحدت وجود ابنعربی سرسختانه مقابله کرده است.
نظریۀ وحدت وجود و یگانگی وجود حق با ممکنات را برنمیتافت و در آثار خود با این نظریه ابنعربی مخالفت کرده است.
هر دو انتقاد گیسودراز در سخنان علاءالدوله سمنانی دیده میشود (سمنانی، 1362: 277؛ جامی، 1370: 489-490) و سید به پیروی از سمنانی با وحدت وجود ابنعربی مخالفت کرده است.