چکیده:
ابوالفضل برقعی از عالمان معاصر شیعه ایران است که دیدگاههای خاصی دارد و در برخی آثار متأخر خود به اهل سنت و گاه وهابیت گراییده است. این گرایش تا جایی است که برخی کتب او را عربستان سعودی منتشر کرده است. از جمله افکار او اعتقاد به قرآنبسندگی در هدایت بشر است؛ به این معنا که قرآن برای هدایت انسانها کافی است و بدون احادیث معصومان (ع) نیز هدایت کامل حاصل میشود. مقاله حاضر به تحلیل و نقد ادله او در این زمینه میپردازد. وی برای این نظریه به آیات قرآن، روایات پیامبر (ص) و امامان (ع) و برخی ادله جامعهشناختی استناد میکند و دلیل عقلی نمیآورد. «وجود تمام احکام، معارف و مایحتاج بشر در قرآن»، «انحصار هدایت بشر در قرآن» و «مرجعیت قرآن در رفع اختلافات» برخی از مهمترین دلایل او برای کفایت قرآن است که در این مقاله نقد، و نظریه قرآنبسندگی او رد شده است
خلاصه ماشینی:
شاخه اول «قرآنبسندگی در تفسیر» است؛ به معنای طرد روایات از حیطه تفسیر قرآن و فهم آیات فقط به کمک خود قرآن؛ و شاخه دوم «قرآنبسندگی در هدایت بشر»، به این معنا که بدون سخنان پیامبر و امامان (ع) نیز هدایت کامل برای انسان حاصل میشود و قرآن برای هدایت، کافی است.
برقعی با آیات قرآن گزینشی مواجه میشود و آیات دیگری را که معنایی خلاف معنای مد نظرش دارد ذکر نمیکند؛ مانند آیه 44 سوره نحل که تبیین قرآن را بر دوش پیامبر اکرم (ص) گذاشته و فرموده است: «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم؛ ما کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنکه برای مردم آنچه برایشان نازل شده است را بیان کنی».
آنچه گذشت ادله قرآنی برقعی برای کفایت قرآن در هدایت انسانها بود، حال آنکه بسیاری از آیات قرآن برای نیل به این هدف، مخاطب خود را به پیروی از رسول خدا (ص) و امامان معصوم (ع) امر کرده است.
اگرچه آیات فراوان دیگری نیز مبنی بر لزوم پیروی از سنت نبوی و ائمه اطهار (ع) در قرآن وجود دارد ولی ذکر این دو آیه خاص از سوی وی نشان میدهد او خود نیز در گذشته به قرآنبسندگی در هدایت بشر معتقد نبوده است.
دلایل روایی برقعی برای قرآنبسندگی در هدایت بشر و نقد آن شاید به نظر برسد کسی همچون برقعی که قرآن را برای هدایت کافی میداند، نباید دیگر رجوعی به احادیث داشته باشد اما او روایاتی را که در اهمیت کتاب خدا و رجوع به آن صادر شده به عنوان ادله انحصار هدایت در قرآن ذکر کرده است.
کلیدواژه ها:
برقعی
،
قرآنبسندگی
،
کفایت قرآن
،
هدایت بشر