چکیده:
هدف اصلي اين تحقيق بررسي جامعهشناختي گونهشناسي خانواده و فرزندمداري در خانوادههاي ايراني بر حسب حوزهي قدرت، جنسيت، تحصيلات والدين، ميزان دموكراتيك و مستبد بودن است. روش تحقيق در اين پژوهش پيمايش و ابزار گردآوري دادهها، پرسشنامهي داراي قابليت اعتماد و اعتبار است. جامعهي آماري پژوهش، طبق آخرين آمار سرشماري نفوس و مسكن در سال 1390، «3496892» خانواده در مناطق 22 گانهي مناطق شهري تهران ميباشد و حجم نمونه 386 خانواده است كه با استفاده از فرمول كوكران و با روش خوشه اي بدست آمده است. روش اصلي در تحليل داده ها پيرسون، رگرسيون و مدلسازي معادلهي ساختاري با نرمافزار Amos است. نتايجبدستآمدهاز محاسباتآمارينشان مي دهد كه وجود فرزندمداري در خانوادههاي مورد بررسي تاييد گرديد، اما اين به معني حذف مردمحوري در فضاي خانواده نيست. بلكه ميتوان گفت، هرم قدرت تا حدي تغيير شكل پيدا كرده است، به نحوي كه هنوز هم پدر به معني اصليترين تصميمگيرنده و مشاركتكننده در امور كلان خانه ايفاي نقش ميكند، نتايج بدست آمده نشان ميدهد كه با توجه به ضريب پيرسون بدست آمده و سطح معناداري ميتوان گفت كه از آنجايي كه سطح معناداري متغيرهاي جنسيت، قدرت، ميزان دموكراتيك و مستبد، كمتر از 05/0 است با اطمينان 95 درصد ميتوان گفت بين اين متغيرها و فرزندمداري رابطه وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"بلکه میتوان گفت، هرم قدرت تا حدی تغییر شکل پیدا کرده است، به نحوی که هنوز هم پدر به معنی اصلیترین تصمیمگیرنده و مشارکتکننده در امور کلان خانه ایفای نقش میکند، نتایج بدست آمده نشان میدهد که با توجه به ضریب پیرسون بدست آمده و سطح معناداری میتوان گفت که از آنجایی که سطح معناداری متغیرهای جنسیت، قدرت، میزان دموکراتیک و مستبد، کمتر از 05/0 است با اطمینان 95 درصد میتوان گفت بین این متغیرها و فرزندمداری رابطه وجود دارد.
قبل از هر چیز در صدد هستیم بدانیم فرزندان در خانوادههای کنونی دارای چه جایگاهی هستند، و همچنین در پی مقایسهی وضعیت فرزندمداری در بین انواع خانوادهها هستیم با توجه به نتایج بهدست آمده، وجود فرزندمداری در خانوادههای مورد بررسی تأیید گردید، اما این به معنی حذف مردمحوری در فضای خانواده نیست؛ بلکه میتوان گفت، هرم قدرت تا حدی تغییر شکل پیدا کرده است، به نحوی که هنوز هم پدر به معنی اصلیترین تصمیمگیرنده و مشارکتکننده در امور کلان خانه ایفای نقش میکند، اما عامل مشارکت بهعنوان مهمترین دستآویز برای اعضای خانواده توانسته قدرت تصمیمگیری مقتدرانه را از پدر بگیرد طبق نتایجی که بدست آوردیم مشخص شد فرزندمداری که یکی از توابع شهرنشینی و مدرنیسم است در جامعهی کنونی ما نیز بوجود آمده و حتی از مرحلهی جوانه زدن هم گذشته و تا حدی پایه گرفته است زیرا عواملی مانند تحصیل والدین، شغل والدین، سن والدین که در تأثیر مستقیم تغییرات ساختاری جامعه هستند، توانستهاند بر رشد فرزندمداری مؤثر باشد، در کنار رشد فرزندمداری نباید از چگونگی ساختار پدرسالاری نیز غافل بود زیرا، تغیر در ساختار فرهنگی خانواده که توانسته بر رشد فرزندمداری مؤثر باشد قطعا میتواند تأثیر خود را بر مرد محوری نیز نشان دهد."