چکیده:
ارتباط ميان فرهنگي، مشحون از مسائلي است كه پاسخ متناسب به آنها، افراد را در مديريت ارتباطات موفق در فضاي چندفرهنگي ياري مي كند. يكي از مهم ترين پرسش ها، به نقش فرهنگ و زبان در ارتباطات ميان فرهنگي مربوط مي شود؛ به اين معني كه ويژگي هاي فرهنگي، از جمله زبان، چه نقشي در ارتباطات ميان فرهنگي ايفا مي كنند؟ آيا افراد قادرند از ويژگي هاي فرهنگي جامعه خود فاصله بگيرند؟ آيا صرف تسلط به زبان مخاطب، براي برقراري ارتباطات ميان فرهنگيِ موفق كافي است؟ اين پژوهش تلاش دارد با بهره گيري از روش اسنادي و تحقيقات انجام شده در اين زمينه، پاسخ مناسبي براي سوال پيدا كرده، و به ديدگاه اسلام در اين خصوص اشاره كند. يافته هاي پژوهش حاكي از آن است كه نمي توان افراد را تماماً به ويژگي هاي ساختاري و فرهنگي جامعه تقليل داد. ويژگي هاي فردي، نقشي تعيين كننده در كاميابي يا شكست ارتباطات ميان فرهنگي دارند. شناخت فرهنگ خود و فرهنگ مخاطب، تسلط به ظرافت هاي زباني و نيز ويژگي هاي فردي، سه مولفه تعيين كننده در ارتباطات ميان فرهنگي هستند.
Appropriate response to the issues related to cross-cultural communications can assist people in successful communication management in multicultural environments. One of the most important questions relates to the role of culture and language in cross-cultural communications. Now the question is; what role do cultural features، like language، play in cross-cultural communications? Are people able to have distance from their own cultural features? Is the mere proficiency on the audience` language sufficient in establishing a successful cross-cultural communication? Using the researches done and a documentary method، this paper aims at finding an appropriate answer to this question، reference to the Islamic view. The findings show that it is impossible to limit the number of people to the structural features only. Individual features have a decisive role in cross-cultural fulfillment or failure. Understanding our own culture and our audience 'culture، proficiency on the subtleties of language and individual features are the three important components of cross-cultural communications.
خلاصه ماشینی:
یکی از مهم ترین پرسش ها، به نقـش فرهنـگ و زبـان در ارتباطـات میـانفرهنگـی مربـوط میشود؛ به این معنی که ویژگیهای فرهنگی، از جمله زبان، چه نقشی در ارتباطات میانفرهنگی ایفا میکنند؟ آیـا افـراد قادرند از ویژگیهای فرهنگی جامعه خود فاصله بگیرند؟ آیا صرف تسلط بـه زبـان مخاطـب ، بـرای برقـراری ارتباطـات میانفرهنگی موفق کافی است ؟ این پژوهش تلاش دارد با بهرهگیری از روش اسنادی و تحقیقـات انجـام شـده در ایـن زمینه ، پاسخ مناسبی برای سؤال پیدا کرده، و به دیدگاه اسلام در این خصوص اشاره کند.
یکی از مهم ترین پرسش ها، مربوط به نقش فرهنگ و زبان در ارتباطات میانفرهنگـی اسـت ؛ بـه میانفرهنگی موفق کافی است ؟ این پژوهش تلاش دارد با بهرهگیری از روش اسنادی و تحقیقـات انجـام شـده در ایـن این معنی که ویژگیهای فرهنگی، از جمله زبان، چه نقشی در ارتباطات میانفرهنگی ایفا مـیکننـد؟ آیـا زمینه ، پاسخ مناسبی برای سؤال پیدا کرده، و به دیدگاه اسلام در این خصوص اشاره کند.
هـوش فرهنگی، جمع گرایی یا فردگرایی، تصورات قالبی، آشنایی با زبان و ظرافت های آن، چگـونگی بازنمـایی رسانه های جمعی از فرهنگ های دیگر، ساختارهای سیاسی اجتمـاعی کـه فـرد در آن پـرورش یافتـه و مانند آن، برخی از مؤلفه هایی هستند که میتوانند به عنوان عامل تسـهیل کننـده یـا بازدارنـده ارتباطـات میانفرهنگی عمل کنند.