چکیده:
رستگاري موضوعي است كه از ابتداي خلقت ذهن بشر را به خود مشغول كرده است؛ ازاين رو تمام اديان و مكاتب جهان سعي كرده اند با توجه به متون اصيل خود به اين دغدغه آدمي پاسخي درخور و شايسته بدهند. برخي از پاسخ ها به قدري تنگ نظرانه است كه رستگاري را تنها در چارچوب فرقه خاصي معرفي كرده است؛ ازهمينرو رستگاران به خود اين اجازه را داده اند كه حكم به شقاوت ديگران بدهند و آنان را مستحق عذاب بدانند! ملاصدرا فيلسوف شهير اسلامي با نگاهي عقلي همراه با تاييدات نقلي تصوير زيبايي از رستگاري ترسيم مي كند كه مي تواند معضلات زندگي مردم فرق و اديان مختلف را در كنار يكديگر به زيبايي حل كند. با بررسي ديدگاه ملاصدرا او را گاهي انحصارگرا مي-يابيم كه فقط مومنان مسلمان را اهل نجات مي داند و گاهي او را شمولگرايي مي بينيم كه مسلمانان افتخاري زيادي را به ما معرفي مي كند و گاهي نيز وي با تشكيكي دانستن نجات و مراتب فهم، خود را كثرتگرا معرفي مي كند. اما ديدگاه جامع و نهايي وي را نظريه اي عقلاني و فراتر از اين نظريه ها مي يابيم.
The salvation is an subject that has occupied human mind since the beginning of creation. Hence، all religions and schools in the world have made an attempt to clarify this human concern in an appropriate way with regard to their original texts. Some of them have been so insular that they have limited salvation only for a specific sect. Therefore، the prosperous have let themselves think of others as those who are doomed to affliction and deserve punishment!
Mulla Sadrā، an famous Islamic philosopher، has depicted a beautiful picture of salvation by an intellectual approach and with traditional confirmation that can pleasantly solve the life problems of people of various sects and religions together. When we investigate Mulla Sadrā’s viewpoint، we sometimes find him an exclusivist who think only Muslims pious will be saved، sometimes find him an Inclusive who introduced us to many honors Muslims، and he sometimes introduces himself as a pluralist by accepting of degrees of salvation and understanding degrees. However، we find his last and comprehensive viewpoint as an intellectual theory and beyond all these theories.
خلاصه ماشینی:
"این جنین طبق اصالت وجود در همین مرحله نیز کرامت دارد؛ زیرا از وجودی هر چند ضعیف برخوردار است، بهویژه آنکه قابلیت تبدیل شدن به یک انسان کامل را دارا میباشد (همان، ج8، ص330ـ331/ کیاشمشکی، 1383، ص93 ـ180) و ارزش وجودی آن به قدری زیاد است که ملاصدرا حتی با وجود نقص نیز او را لایق ادامه زندگی میداند؛ زیرا اصالت با وجود داشتن است و یک جنین ناقص نیز میتواند به سعادت و رستگاری دست یابد و اگر این جنین با مرگ طبیعی از دنیا برود، در عالم برزخ با تداوم حرکت تکاملی- البته پس از مرگ طبیعی- نقصهای عارضشده بر جسم او نیز قابل جبران خواهد بود (همو، 1999، ج9، ص9-8/ زاهدی و همکاران، 1393، ص42ـ46؛ در نتیجه سقط جنین ناقص که مانع حشر و تکامل برزخی اوست، جایز نخواهد بود (صدرالمتألهین، 1363(ب)، ص529) و به بیان فلسفی سقط باعث نقص جوهری او خواهد شد؛ بنابراین نفس انسانی در هر صورتی و از هر مکتبی در تمام دوران کودکی محترم است و این کودک زمانی که از قدرت تفکر و استفاده از عقل عملی برخوردار گشت، از بلوغ طبیعی به بلوغ معنوی و رشد باطنی رسیده است و قضاوت در مورد اعمال و رفتار وی در این مرحله انجام شدنی است."