چکیده:
سيد بن طاووس در مباحث اعتقادي بر نقل و عقل فطري اعتماد مي كند. او هشدارهاي عقل و اشارات قرآني و هدايت هاي الهي و نبوي را تقويت كننده راه فطرت مي داند. از نظر سيد، عقل فطري بدون استدلال هاي پيچيده كلامي مي تواند خداوند را به بندگان نشان دهد، و از تبعيت عقل كلامي و افتادن در نزاع هاي علم كلام بر حذر مي دارد. از نوشتن كتاب كلامي دوري مي گزيند؛ هر چند شيوه متكلمان را بطور كلي مردود نمي داند. سيد، عقل را براي كشف تفصيلي مراد الهي، غير مستقل مي داند، و در مواردي هم عقل را لازم اما غير كافي مي داند. ايشان بر خلاف نگاه ضد كلامي اش (به ويژه كلام عقلي)، عملاً در برخي مواردي، از استدلال هاي كلامي استفاده مي كند. به جاي استفاده از استدلال عقلي، كلام نقلي را مي پسندد و در دفاع از آن دلايلي بيان مي كند. بحث امامت از منظر ايشان از اهميتي ويژه برخوردار است و در اين حوزه مباحث عقلي و نقلي فراواني ذكر نموده است. سيد بن طاوس فلاسفه را انسان هايي راه گم كرده و صاحبان برخي اقوال باطل مي داند، اما با اين حال برخي مواقع، براي رد قول مخالفان، استدلالي فلسفي و يا شبه فلسفي ارائه مي دهد.
خلاصه ماشینی:
"سید ابن طاووس ، به اذعان خودش ، نزد اسـاتید مـتکلم علـم کـلام خوانـده (همـان : فصل ٢٦)، و دارای دوست و هم بحث کلامی بوده است (همان : فصـل ٢٣)، در کتابخانـه اش آثار و تألیفـات کلامـی داشـته ، و در مـواردی مسـتقیما وارد حـوزه کـلام شـده ، در مواردی هم مطالعه آنها را به فرزندش توصـیه مـیکنـد، و بـا اصـحاب کـلام و متکلمـان مذاهب دیگر، مباحثه و مناظره داشته است (همان : فصل ٢٣)، اگر هم از برخی مخالفـان چون شیخ مفید و سید مرتضی انتقاد میکنـد (همـان : فصـل ٣٠)؛ امـا در مـواردی نیـز خوانندگان خود را به کتاب های کلامی ایشان ارجاع میدهد (سیدابن طـاوس : ١٤٠٠ق ، ١: ٣٠).
اختلاف خیز بودن راه متکلمین سید پرهیزگار عراق بر این باور است که اختلافات کثیر حاصل از روش عقـل گرایـی که در شناخت حقایق الهی وجود دارد، ما را بر آن میدارد که آن راه را کنـار زده و روش نص گرایی را برگزینیم ؛ وقتی قطب الدین راوندی که عالمی ذوالفنون است ، حـدود نـود و پنج اختلاف بین دو عالم بزرگ شیعی عقل گرا یعنی شـیخ مفیـد و سـید مرتضـی ذکـر میکند و بیان میدارد که این ، همه ی اختلافـات بـین ایـن دو بزرگـوار نیسـت ، معلـوم میشود که شیخ مفید و سید مرتضی نتوانسته اند از ایـن مسـیر بـه نتیجـه برسـند، کـه خود دلیلی میشود بر بعید بودن طریق ایشان (سیدابن طاوس : ١٣٨٨ش ، فصل ٣٠)."