چکیده:
تمدن متعالی و راستین برایند پیشرفت همهجانبه ساحتهای جامعه، حاکمیت نظم و اقتدار، برقراری امنیت پایدار، رشد علم و فنآوری، توزیع متناسب شرایط محیطی، گسترش سنتهای اخلاقی و معنوی و سریان عقلانیت و عدالت در عرصههای مختلف اجتماعی با هدف تأمین سعادت انسان است. این تعریف از تمدن از منظر استاد جوادی آملی جز در سایه هماهنگی «دین الهی و فطری» و «سطوح مختلف خردورزی» قابل دستیابی نخواهد بود و تنها «انسان متأله» است که میتواند با درک روابط چهارگانه حاکم بر خود، هماهنگسازی عقل و نقل، سپردن زمام افکار، گفتار و رفتار به عقل و نقل و امامت فطرت بر طبیعت، عناصر و عوامل تمدنزا را بر محور «علم دینی» و در چارچوب «برنامه الهی» منتظم ساخته و تعیّن بخشد. مقاله حاضر، به بیان تفصیلی این دیدگاه و تحلیل و بررسی آن میپردازد.
خلاصه ماشینی:
این تعریف از تمدن از منظر استاد جوادی آملی جز در سایه هماهنگی «دین الهی و فطری» و «سطوح مختلف خردورزی» قابل دستیابی نخواهد بود و تنها «انسان متأله» است که میتواند با درک روابط چهارگانه حاکم بر خود، هماهنگسازی عقل و نقل، سپردن زمام افکار، گفتار و رفتار به عقل و نقل و امامت فطرت بر طبیعت، عناصر و عوامل تمدنزا را بر محور «علم دینی» و در چارچوب «برنامه الهی» منتظم ساخته و تعین بخشد.
کلیدواژهها انسان، عقل، علم، دین، جامعه، تمدن، جوادی آملی مقدمه تمدن که تجسم و تعین فعالیت انسان در ابعاد نرمافزاری و سختافزاری در دو عرصه سرمایه و دستاورد است، نوعی آفرینشگری در ساحتهای حیات انسانی است و بهطبع با نظام داخلی جهان آفرینش که آدمی خود جزئی از آن است و نیز نظام فاعلی و غایی آن بهشدت مرتبط است.
ب) تأثیر تفسیرهای مباین در تمایز مدینهها ترسیم تمدن در نگرش حکیم متأله استاد جوادی آملی در گرو تبیین این مسئله است که آیا نرمافزار لازم برای تحقق یک تمدن الحادی است یا ایمانی؟ و آیا چیزی بهنام «علم دینی» که عمدهترین بخش از ساحت نرمافزاری تمدن اسلامی است، وجود دارد یا خیر؟ به نظر ایشان، اگر پاسخ فلسفه در مواجهه با این پرسش با الحاد و انکار حقیقت مبدأ و غایت جهان همراه باشد، همه علوم را الحادی میکند، ولی اگر پاسخ فلسفه با پذیرش حقیقت و ایمان به خالق و غایت ابدی همراه باشد، همه افعال و اقوال خدا را دینی خواهد یافت.