چکیده:
هدف اين مقاله فهم چگونگي اثرگذاري بسترهاي اقتصادي بر تصميم گيري زوجين براي طلاق است. داده هاي مطالعه حاضر نتيجه مطالعه كيفي و مصاحبه عميق با 40 زن و مرد مطلقه در شهر تهران مي باشد. يافته ها نشان مي دهد بيكاري و اشتغال ناپايدار، و كسب درآمد از مسيرهاي نادرست، وابستگي مالي به خانواده ها، شرايط بد اقتصادي جامعه و فشار مضاعف بر منابع درآمدي خانواده و مديريت نامناسب منابع مالي خانواده از جمله مسائل مالي افراد در زندگي مشترك بوده است. اين مسائل به صورت زنجيره اي با تعاملات كمتر زوجين درون زندگي مشترك، كاهش سطح رفاه خانواده و بتدريج افزايش اختلافات و تضادهاي فكري و رفتاري زوجين همراه شده است. بر اساس اين مطالعه مشكلات اقتصادي علت بلافصل طلاق نيست بلكه زمينه ساز شرايط ديگري مي شود كه كه نهايتاً به طلاق منجر شود. در واقع مشكلات اقتصادي عامل پنهان و تاخيري است و با يك اثر تاخيري، بر تصميم زوجين به طلاق اثر مي گذارند.
خلاصه ماشینی:
"مشکلات مالی نیز به عنوان یکی از مهمترین عوامـل اختلاف زناشویی در بسیاری از تحقیقات شناسایی شده است (زرگر و نشاط دوست ١٣٨٦ Kurdek 1993; Westman et al, 2004;Voydanoff, 1997; Grable et al 2007; Oggins, ٢٠٠٣) دشواری های مالی و رخدادهای بـد زنـدگی باعـث افـزایش نارضـایی زناشـویی می شود زیرا هر دو انسجام ازدواج را تهدید می کنند و رفتارهای خصمانه و مشکل سـاز را در هر دو نفر افزایش می دهند.
در ایـن خصوص بر اساس آنچه که از تحلیل مصاحبه های عمیـق بدسـت آمـد، خـرده مقـولات استخراج شده شامل بیکاری و اشتغال ناپایدار؛ شرایط بد اقتصادی جامعه و فشار مضـاعف بر منابع درآمدی خانواده ؛ مدیریت نامناسب منابع مالی خانواده توسط زوجـین در زنـدگی مشترک ؛ اشتغال زنان ، تسهیل کننده برون رفت از زنـدگی مشـترک پـر تـنش ؛ ناکارآمـدی قوانین خانواده در مورد مهریه و نفقه می باشند در جدول شماره ٣ مفاهیم و خرده مقولات مربوط به بسترهای اقتصادی تأثیر گذار بر طلاق در بین مطلقه های تهرانی ، ١٣٩٢ ارائه شده است .
گرچه یافته های ارائه شده ، از نتایج مصاحبه های صورت گرفته با مردان و زنان مطلقه شهر تهـران بدسـت آمده و سعی شده در نمونه گیری از جامعه آماری ، تفاوتهـای قـومیتی ، فرهنگـی و سـطوح مختلف تحصیلی و درآمدی مدنظر قرار گیرد؛ ولی با توجـه بـه ویژگیهـای فضـای مـدرن شهری تهران ، ممکن است عوامل و زمینه های تأثیر گذار بر طلاق در محیطهای دیگـر بـه گونه ای متفاوت عمل کند، از اینرو باید در تعمیم آن به سایر جوامع احتیاط لازم را مد نظر قرار داد.
J. Rogers (1997), A Longitudinal Study of Marital Problems and Subsequent Divorce, Journal of Marriage and Family, 59(3): 612-624."