چکیده:
براهین بسیاری برای اثبات واجبالوجود صورتبندی و ارائه شدهاند. در یک دستهبندی کلّی، میتوان این براهین را به سه دستۀ بهشرطِلا از تسلسل، لابهشرط از تسلسل و بهشرط تسلسل تقسیم کرد؛ برایناساس، اکثر براهین اثبات وجود خداوند متعال، در دو دستۀ لابهشرط و بهشرط لا از تسلسل قرار میگیرند. موضوع مقالۀ حاضر، نقد و ارزیابیِ برهانی است که در مقالهای تحت عنوان «اثبات واجبالوجود براساس فرض تسلسل: نگاهی به برهان ابنسینا و اقامۀ برهانی بدیع» در شماره بیست و یکم همین نشریه به چاپ رسیده است. مؤلفان مقالهی نامبرده تلاش کردهاند تا با فرض تسلسل، و استفاده از برخی اصول فلسفی دیگر، برهانی بدیع ارائه کنند تا در دستۀ سوم از تقسیمبندی فوق قرار گیرد. در مقالهی حاضر سعی شده است تا برهان مذکور با روش تحلیل منطقی، مورد نقد و ارزیابی قرار بگیرد. نتایج حاصل از این بررسی نشان میدهد که این برهان اولاً، جدای از صدق یا کذب مقدماتش، حاوی برخی اشکالات صوری است، و ثانیاً مبتنی بر مقدمهای است که در حالت کلّی صادق نبوده و نیازمند بازنگری است. نقایص صوری این برهان را میتوان با اعمال تغییراتی در برخی از مقدمات و تدقیق ساختار صوری استدلال برطرف کرد؛ اما تازمانیکه مقدمهی کاذب آن با مقدمهای دیگر جایگزین نگردد، یا بهنحوی اصلاح نشود، برهان یادشده ناتمام است.
There are many arguments formulated for the existence of the necessary Being. In a general categorization، one can divide them to three groups: conditioned to the infinite regression، indifferent to the condition of infinite regression، conditioned to the invalidity of infinite regression. In this way، the majority of the arguments for the existence of God belong to the second and third groups. The subject of this study is an argument presented in an article in the 21th issue of this journal titled “Proof for the Necessary Being Using the Infinite Regression Principle: Looking at Avicenna's Argument and the Formation of a Novel Argument.” Presupposing the infinite regression and using some other philosophical principles، the authors of that article tried to present a novel argument categorized in the first group. In the present article، that argument is examined by a logical analysis. The findings of this article firstly show that the argument، regardless of the truth value of its premises، has some formal deficiencies، and secondly has a premise that generally is not true and needs revision. Formal deficiencies of the argument could be resolved by modifying some of the premises and fine-tuning the formal structure of the argument; but unless the false premise of the argument being replaced by another premise، or being modified in a way، the argument will remain incomplete.
خلاصه ماشینی:
"این نکته دربارٔە استدلال به شرط لا نیز صادق است ؛ یعنی نمیتوان برفرض ممکـن نبودن تحقق تسلسل و اثبات وجود واجب الوجود براساس برهان معتبـری کـه بـر ایـن -ـــــــــــــــــــــــــــــــ «تعریف » مشخص شده اند.
گـزاره نماهـای ، ، ، ، و را بـه ترتیـب معـادل گـزاره هـای «شـیئی وجـود دارد»، «شـیئی واجـب الوجـود اسـت »، «واجب الوجود وجود دارد»، «سلسله دوری اسـت »، «سلسـله بـه واجـب الوجـود خـتم میشود» و «در سلسلۀ علی- معلولی تسلسل محقق است » فرض میکنیم : / صورت استنتاجی (مقدمه ) )١( / (قضیه ) )2( / / (صورت برهان ) )3( / (صورت برهان ) )4( / (صورت برهان ) )٥( / (صورت برهان ) )6( / / )8( این برهان به راحتی در منطق گزاره ها اثبات میشود و برفرض صدق مقدمات ، برهان درستی است .
مؤلفـان این برهان هیچ کجا به معنای دقیق تحقق یافتن یا نیافتن تسلسل تصریح نکرده انـد؛ امـا ازآنجاکه برهان دربارٔە سلسلۀ علی- معلولی است ، به نظر میرسد منظـور از تسلسـل ، ترتیب و ترتب حقیقی و غیردوری حلقه های سلسله باشد که ۱) از رابطۀ علیت ناشی شده باشد و ۲) از طرف علل نامتناهی باشد١ (عبودیت ، ، ۱۳۹۲الـف : ۲۴۵ و ۱۳۹۳: ۱۲۴)؛ بنابراین وقتی فرض میکنیم که در سلسله ای تسلسل محقق نیست ، آن سلسله یا دوری است یا از طرف علت ها متناهی است ؛ نه اینکه تعداد حلقه های آن متناهی است ."