چکیده:
این مقاله با اتخاذ رویکرد هرمنوتیکی- قیاسی، در صدد بررسی این موضوع برخواهد آمد که آیا مبانی فطرت، پاسخگوی "شدن" آدمی هستند و میتوانند تحولات و دگرگونیهای جهان معاصر را تبیین نماید یا اینکه استعدادهای وجودی و آموزههای مستخرج از فطرت به دلیل ناکارآمدی در تبیین وضع انسان و جهان، این ظرفیت وجودی و آموزههای فطرت گرا، در اندازه معنویت غیر سازنده به حاشیه رانده شده و به منظور سامان دادن زندگی اینجهانی و انسانی باید به معارف و پارادایمی دیگر از قبیل سکولاریسم توسل جوییم. در همین راستا ابتدا به تعریف مفهوم فطرت خواهیم پرداخت و چگونگی مواجههی این مفهوم با جهان واقع را از نظر خواهیم گذراند، پس از آن سکولاریسم را نیز مورد بررسی قرار داده و نوع تعریف و تبیین انسان، در این طیف از معرفت و چگونگی سامانمند شدن حیات انسان در آن، از نظر خواهد گذشت. در این مقاله، مشخصههای اصلی و مدعیات محوری معرفت مبتنی بر امر سکولار بررسی شده است سپس این مشخصهها و مدعیات را با امکانات مادی اندیشهی فطرت محور، مقایسه کردهایم.
This article with adoption Comprative-Hermeneutic approach looking for discover whether “Fetrat” foundations can address the “being” of human and changes in the contemporary world or for doing that we should use Secular approaches? For this purpose, in first place we define “Fetrat” concept and it’s exposures with real world and then we explore Secularisms connotations and human definition in this approach. In this article the claims of Secular approach and Fetrat approach and their facilities have been compare with each other.
خلاصه ماشینی:
" (بـه نقـل از: قاسـمی خـویی و خسروپناه ، ١٣٩٢: ١٩٨) باور نداشتن به حقیقت ثابت ، یکی از مهم ترین عارضه هایی است که گریبـان هـر نظـام اخلاقی ای را که بر مبانی امر سکولار، پی ریزی شده اسـت مـی گیـرد زیـرا در صـورت فقدان چنین حقیقتی ، جامعه به هرج و مرج خواهد گرایید؛ چه در این صـورت اسـاس تعین بخش کنش های انسانی ، الزاما به سمت فردگرایی رادیکال و اصل بیشینه کردن نفع شخصی ، خواهد رفت و حتی در اینجا نیز اخلاق سکولار که خود را مقید بـه حقیقـت ثابتی نمی داند، ناآگاهانه تن به حقیقت ثابتی به نام "بیشینه کـردن فایـده ی شخصـی " و فایدهگرایی می دهد.
مزیت اندیشه و اخلاق فطرت محور نسبت به اخلاق سکولاریستی ، باور آن به وجود کمال گرایی است و اینکه فرایند استکمال انسان ، در نهایت می تواند به خیراعلی مه مصلحت عمومی نیز در آن نهفته است منتهی شـود وانگهـی نسـبی گرایـی معرفتی اخلاقیات سکولار در جهان معاصر، تبعات ناگواری در پی داشـته اسـت کـه از مهم ترین آنها عدم توجه به کرامت انسانی بوده است .
از آنجـایی کـه دستیابی به هدف به هر قیمت ممکن ، رسالت عقل ابزاری است و همچنـین از آنجـایی که این "عقل " به دلیل تبیین ذاتا سکولار از انسان ، جهان و مناسبات این دو هـیچ منبـع متعالی ای را که بتواند بر دامنه ی افزاینده ی امیالش مهاری اثربخش و تماما کارآمد باشـد نمی شناسد، از همین رو عقل ابزاری در طـول زمـان مبـدل بـه عنصـری کارآشـوب در حیات انسانی شده و موجبات وقوع بحران های متعددی را فراهم آورده اسـت .