چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسي ارتباط بين هويت زنانه با سبك هاي رهبري و تاكتيك هاي ارتباطي در سازمان انجام شده است. بدين منظور متغير هويت زنانه، سه متغير تاكتيك هاي ارتباطي نرم، منطقي و سخت به همراه دو متغير سبك رهبري مشاركتي و استبدادي بررسي شد. پژوهش از لحاظ هدف كاربردي و از لحاظ روش از نوع توصيفي- پيمايشي بود. جامعه آماري پژوهش شامل كليه كاركنان زن ادارات دولتي شهرستان ملاير بودند كه تعداد نمونه آماري پژوهش نيز با استفاده از فرمول نمونه گيري از جامعه محدود و واريانس نامعلوم انتخاب شد. براي آزمون فرضيهها از نرمافزار ليزرل و مدل تحليل مسير استفاده شد. نتايج نشان داد هويت زنانه با سبك ارتباطي نرم و منطقي رابطه مثبت و معنادار و با سبك ارتباطي سخت رابطه معكوس و معناداري داشت. همچنين هويت زنانه با سبك رهبري مشاركتي رابطه مثبت و با سبك رهبري استبدادي رابطه منفي داشت، اما اين دو رابطه معنادار نبودند. سبك ارتباطي نرم با رهبري مشاركتي رابطه مستقيم و معنادار و با رهبري استبدادي رابطه معكوس و معناداري داشت؛ سبك ارتباطي منطقي با رهبري مشاركتي رابطه مستقيم و با رهبري استبدادي رابطه معكوس داشت؛ اما رابطه معنادار نبود، در نهايت سبك ارتباطي سخت با رهبري مشاركتي رابطه معكوس و معنادار و با رهبري استبدادي رابطه مستقيم و معناداري داشت. ميتوان نتيجه گرفت اگر ويژگيهاي هويت زنانه با تاكتيك هاي ارتباطي تركيب شود، ميتواند سبك هاي مديريتي موفقي را براي زنان به همراه داشته باشد.
خلاصه ماشینی:
"در این پژوهش قصد نداریم چالش ها و مشکلات و علـت عـدم بـه کـارگیری گسترده زنان را در عرصۀ مدیریتی بررسی کنیم ، بلکه هـدف پـژوهش حاضـر ایـن اسـت کـه بررسی کند فارغ از این مسائل ، آیا هویت زنانه با سبک های رهبری رایج در مدیریت همخوانی دارد یا خیر؟ و اگر جواب مثبت است ، این سبک ها در مدیریت امروز چه جایگـاهی دارنـد تـا بتوان بر اساس آن ها دربارة مدیریت زنان قضاوت کرد.
با توجه به این تعریف ، تاکتیک های ارتباطی به این صورت تعریف می شـود که افراد مافوق چگونه به منظور تحت تأثیر قراردادن وتغییر نگرش مرئوسان بـا آن هـا ارتبـاط برقرار می کنند وآن ها را برای پذیرفتن الزامات ، نتایج یا تصمیمات گرفته شده به وسیلۀ رئـیس یا سازمان تشویق می کنند؛ بنابراین ، تمرکز بر ارتباط رو به پایین است .
بـا توجـه بـه اینکه امروزه زنان نسبت به گذشته بیش تر در موقعیت های مدیریتی قرار می گیرند؛ هـدف ایـن بود که بررسی شود چه تاکتیک های ارتباطی یا سبک های رهبری با هویت زنانه آن هـا بـیش تـر سازگاری دارد.
اگر بپذیریم که در سبک رهبری و مدیریت زنان تفاوت وجود دارد، طبق نتایج پژوهش باید بپذیریم اگر قرار است زنان در سازمان هایی به پست های مدیریت گمارده شوند که مشارکت اساس انجام کارها است ، به نقش و اهمیت تاکتیک های ارتباطی توجه ویژه ای شود؛ چرا که تاکتیک های ارتباطی نقش غیرمستقیم و اثرگذاری در این بین دارد."