چکیده:
این نوشتار پاسخی است بر پاسخ آقای محمد بیابانی اسکویی (سفینه، شماره 49) نسبت به نقد نگارنده (سفینه، شماره 48) بر مطالبی از مقاله وی در خصوص «علم بلامعلوم» با عنوان «نگاهی گذرا بر علم بلامعلوم در احادیث امام رضا (علیه السلام)» (سفینه، شماره 39). به نظر نگارنده، پاسخ وی در شماره 49 به صورت نمایان درصدد شانه تهیکردن از تحلیل و توجیه علمی و رفع نقایص و کاستیهای فراوان مدعیات وی در مقاله پیشین میباشد. وی در این پاسخ مجمل و سؤال برانگیز از سویی به سبکنمایی نقد و از سویی به تحریف صوری و مضمونی مقاله ناقد پرداخته تا از پاسخ آسودهخاطر باشد. مضاف بر این با خروج از موضوع، از توجیه «کیفیت علم باری تعالی» به گردآوری و نقل سخنان دیگران درباره «کیفیت علم بشر به باری» پرداخته و خواهان حل مسئله شده است. نگارنده، این دوسویه نوشتار وی را به امید باز نگه داشتن باب گفت و شنود و تداوم آن از سوی آن نویسنده محترم واکاوی خواهیم کرد.
خلاصه ماشینی:
"» از سوی دیگر در سبک نمایی مقاله ، به سخن گویی از جانب مخاطبان پرداخته و محتوا را فقط در چند پرسش ساده که یکی از خوانندگان بر اثر قلت بضاعت به آن دچار شده و ارزش صرف وقت گرانبهای «نویسنده »ای به مثابه آقای بیابانی را ندارد، میپردازد و «نگاهی گذرا» را برای وصول به مقصود بر میگزیند و دلیل این ادعا را این میداند که باید هزینه اشکالات سنگین مدعیات مبهم و توجیه ناپذیر وی، به ویژه نسبت های متهورانه و برداشت های یک جانبه از سخنان قدسی ائمه اطهار (علیهم السلام ) را، دیگران باید پرداخت کنند!
» (ارشادینیا، سفینه ، شماره ٤٨، ص (143 وی از این بخش نقد، پرسش های دلخواه را با رویکرد تحریفی چنین صورت بندی کرده است : «١- دانش فطری یعنی چه ؟ ٢- جدایی علم و معلوم ، از نظر مفهوم یا مصداق چیست ؟ ٣- معلوم بالذات و معلوم بالعرض چیست ؟٤- جدایی آنها حقیقی است یا اعتباری؟ ٥- چه راهی برای بستن کلی راه نظریه رقیب وجود دارد؟ ٦- آیا با / ادعای فطری بودن مطلب میتوان نظریه رقیب را مخدوش دانست ؟ ٧- مبانی هستیشناسی و معرفت شناسی تغایر علم و معلوم ، چیست ؟» (بیابانی، سفینه ، شماره ٤٩، ص ١٨٤) واضح است که چگونه آن «نویسنده » معظم با مثله کردن سؤالات و حذف جملات اصلی در صدر و ذیل و تغییر فاحش سؤالات ، پرسنده را به پرسنده ای مبتدی تنزل داده تا از اعتبار پرسش ها بکاهد و به تبع آن خود را از پاسخ برهاند!"