چکیده:
عصمت ائمه اثنی عشر (ع) از سهو و گناه، از موضوعات اختلافی میان شیعه و اهل تسنّن است. در میان مفّسران اهل تسنّن، فخر رازی در تفسیر مفاتیح الغیب، ذیل آیه 59 سوره نساء، با بیانی استدلالی، عصمت اولیالامر را به اثبات رسانده، لکن در مورد مصداق آن بر خلاف شیعه امامیه، بر این باور است که مراد از اولیالامر نه امامان شیعه (ع) بلکه اهل حلّ و عقد از امّت اسلام است. در حالی که علّامه طباطبایی، ضمن پاسخ به شبهات ایشان، مصداق اولیالامر را منحصر به ائمّه اثنی عشر (ع) میداند. پژوهش حاضر درصدد تحلیل تطبیقی این دو دیدگاه و روشن ساختن این حقیقت است که مصداق اولیالامر، متعیّن در اشخاص ائمّه اثنی عشر (ع) بوده، اشکالات فخر رازی به دیدگاه شیعه وارد نبوده و دیدگاه او درباره مصداق اولیالامر (اجماع اهل حلّ و عقد) با اشکالات جدّی روبرو است. واژههای کلیدی: اولیالامر، عصمت، ائمّه اطهار(ع)، امام، اهل حلّ و عقد، علّامه طباطبایی، فخر رازی
خلاصه ماشینی:
ممکن است در ارتباط با عدم معرفت نسبت به امامان شیعه ایـن طـور گفتـه شـود کـه در عصر نزول وحی ، ولایت ظاهری و باطنی نسـبت بـه امـت اسـلام، از آن رسـول خـدا (ص) بوده و ائمه معصومین (ع) یا حضور نداشته و یا بالفعل ، امام و ولی امر نبودهانـد، لـذا چگونـه می توانیم با اختصاص اولی الامـر بـه ائمـه معصـومین (ع)، وجـوب اطاعـت آنـان را، از آیـه مبارکه استنباط نموده و نسبت به آنان معرفت داشته باشیم ؟ در پاسخ به این مطلب باید گفت : قرآن، معجزه جاوید پیامبر خاتم (ص) بـوده و اعتبـار آن، فقط مربوط به عصر نزول وحی نیست .
(رازی ، ١٤٢٠: ج١٠، ١١٢) او با استفاده از اطلاق آیه و اثبات «عصمت اولی الامر» در حالی که نظر به دیدگاه شـیعه دارد، برای اثبات دیدگاه خود چنین استدلال می کند: اولی الامـر کـه دارای عصـمت انـد یـا همه امت اند یا بعض امت ، بعض از امت نمی توانند اولـی الامـر باشـند، چراکـه بیـان کـردیم خدای تعالی اطاعت از اولی الامر را به صورت قطعی ، واجب کرده اسـت و واجـب نمـودن اطاعت ، به صورت قطعی ، مشروط به آن است که اولی الامر را بشناسـیم و بتـوانیم بـه آنهـا دسترسی داشته و از آنها استفاده نماییم و به بداهت ، می دانیم که در زمان خود، از شـناخت امام معصوم (ع)، ناتوان هستیم و همین طور، ناتوان از اینکه بتوانیم به او دسترسی داشته و از او در باب علم و دین استفاده کنیم .