چکیده:
در میان مسائل خداشناسی، اثبات وجود خدا از اهمیت خاصی برخوردار است. حاصل کوشش شمار زیادی از فیلسوفان و متکلمان، مجموعه متنوعی از براهین فلسفی در اثبات وجود خداوند است که یکی از قدیمیترین آنها، برهان جهانشناختی است. در این مقاله، تقریر سوینبرن از این برهان موردبررسی قرار گرفته است. نقطهی عزیمت او در اثبات وجود خدا، جهان پیچیدهی فیزیکی است. او تبیینهای علمی از جهان را که بر مبنای قوانین ماده و انرژی عمل میکند و در تحلیل نهایی به تصادف میانجامد، ناکافی دانسته و پذیرش آن را به دور از عقل سلیم میداند. در برهانی که او ارائه میدهد، وجود جهان پیچیده، درمقام شاهدی بر وجود خداوند است که وجود خدا را محتملتر از عدم او میسازد؛ از این جهت برهان خود را استدلالی استقرایی برمی شمارد و نه قیاسی. سوینبرن با بهرهگیری از اصل سادگی، فرضیهی خداباوری را با اعتقاد به خدایی متشخص، واحد و با اوصاف متعالی، فرضیهی بسیار سادهای میانگارد که در مقایسه با نظریات بدیل ماتریالیستی، سادهترین نظریه برای تبیین واقعیت جهان است. تبیین شخصی و اصل سادگی، نکات کلیدی برهان جهانشناختی سوینبرن میباشند. تمسک به اصل سادگی و اینکه این اصل درنظر او به چه معناست، در چالش با اشکالهایی است که در این مقاله قصد داریم آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
خلاصه ماشینی:
"الگـوی یکسانی که در همه ی براهین سوین برن وجود دارد، این است که در همه ی آنها ادعا شـده است که پدیدهی قابل مشاهده ی e، پدیـدهای شـگفت انگیـز و غریـب اسـت کـه در جریـان معمولی امور، موردانتظار نیست ؛ اما اگر خدایی وجود داشته باشد، انتظـار وقـوع پدیـده ی e می رود؛ زیرا خداوند قدرت دارد e را پدید آورد و ممکن است تـصمیم بـه ایجـاد آن گرفتـه باشد؛ بنابراین ، وقوع e دلیلی برای درستی فرض وجود خداست .
در تبیین شخصی ای که سوین برن ارائه می دهد، فرض وجود خدا، تبیین کنندهی آن اسـت کـه چرا جهان طبیعی وجود دارد، چرا قوانین علمی وجود دارد، چرا انـسانهـا فرصـت سـاختن شخصیت خوب یا بد خود یا همنوعان خویش و تغییـر محـیط زنـدگی شـان را دارنـد، چـرا انسانها آگاهی اخلاقی دارند، چرا میلیونها نفر به تجربه دریافته اند کـه از هـدایت خداونـد برخوردار بودهاند؟ این ها مواردی هستند که او به تفکیک و در قالب براهین جهـانشـناختی ، غایت شناختی ، وجود آگاهی ، برهان اخلاقی و تجربه ی دینی ، در کتـاب وجـود خـدا مطـرح می کند (٣، ص: ٤١).
سوین برن نتیجه گیری خود را مانند لایپ نیتس می داند که اگـر فقـط تبیـین علمـی را درنظر بگیریم ، علت تامه ی هر وضعیت جهان، در زمان قبل تری است که آنرا ایجـاد کـرده است ؛ پس هیچ تبیینی در الگوی علمی برای اینکـه چـرا جهـان در سرتاسـر تـاریخ وجـود داشته است ، نخواهد بود؛ زیرا علم فقط بیان می کند که جهان در لحظه ای خـاص بـه وجـود آمـده اسـت ."