چکیده:
در«مدلهای اقتصاد کلان» بر اساس تبیینهای خاصی به مطالعه روابط میان متغیرهای کلان اقتصادی میپردازند. از طرفی دیگر «اقتصاد رفتاری» با تمرکز بر رفتار عوامل اقتصادی، در پی دستیابی به نظریاتی با قدرت تبیین و پیشبینی بالاتر است. در این مقاله ابتدا در پی درک چگونگی ارتباط این دو حوزه مهم از مطالعات علم اقتصاد خواهیم بود. دیگر هدف این مقاله درک لزوم بهرهگیری اقتصاد کلان از اقتصاد رفتاری با تاکید بر برخی ملاحظات روششناسی علم اقتصاد است. این مطالعه به روش توصیفی-مروری و با مراجعه به مطالعات موجود در اقتصاد کلان و اقتصاد رفتاری صورت یافته است. این مقاله ضمن ارائه دیدی جدید به افرادی که با اقتصاد کلان سنتی آشنایی دارند، به نحوه تاثیرگذاری مطالعات اقتصاد رفتاری بر برخی موضوعات مهم در اقتصاد کلان پرداخته است. مبتنی بر یافتههای این مطالعه، به دلایلی از جمله «تبیین مناسبتر متغیرها و اعطای قدرت پیشبینی بالاتر»، «لزوم انعطاف بخشی به روش پژوهش» و «تاثیرگذاری رفتارهای غیرمتعارف بر پیامدهای کلان اقتصادی»، مدلهای اقتصاد کلان باید توجه بیشتری به مطالعات اقتصاد رفتاری داشته باشند؛ البته، این همه به معنای تقلیل یافتن نقش مدلهای متعارف اقتصاد کلان نخواهد بود.
خلاصه ماشینی:
از پرسشهای مهم در حوزۀ روششناسی اقتصاد کلان آن است که آیا مدلهای اقتصاد کلان مبتنیبر الگوهای رفتاری موجود در اقتصاد خرد یا رفتار افراد است؟ اگر پاسخ به این پرسش مثبت است، سؤال دیگری مطرح میشود که آیا نتایج تحقیقات برآمده از علومی چون روانشناسی سبب بروز تغییراتی در درک اقتصاددانان از رفتار انسان شده است؟ اگر پاسخ به این سؤال نیز مثبت است، تأثیر این نتایج در اقتصاد کلان به چه شکلی بوده است؟ آیا پژوهشهایی که در مطالعات اقتصاد رفتاری (behavioral economics) صورت میگیرد در مدلهای اقتصاد کلان قابلیت بهکارگیری دارد؟ از این منظر، آیا مدلهای مسلط در اقتصاد کلان به ترمیم اساسی نیاز دارد یا مدافعان استفاده از اقتصاد رفتاری در کارآمدی آن اغراق میکنند؟ شاید نکتۀ کلیدی در تفاوت میان مطالعات متعارف و مطالعات روبهرشد کنونی در اقتصاد رفتاری در یکی از مفروضات مهم علم اقتصاد یعنی «عقلانیت» نهفته باشد.
حال سؤالی که پیش خواهد آمد این است که آیا، در اقتصاد کلان، امکان بهرهگیری از مطالعاتی وجود دارد که تمرکز خود را بر رفتارهای غیرمتعارف گذاشتهاند و بهنوعی با این فرض اساسی تقابل دارند؟ ارتباط این مطالعات با یکدیگر و، بهطور کلی، امکانپذیر بودن آن به چه شکلی است؟ با توجه به مطالب پیشگفته، سؤالات اصلی این مطالعه آن است که «مطالعات اقتصاد رفتاری چه تأثیری در تعدیل یا اصلاح مدلهای اقتصاد کلان دارد؟» و «آیا میتوان در نظریهپردازی اقتصاد کلان از اقتصاد رفتاری استفاده کرد؟» برپایۀ سؤالات مطرحشده، ساختار مقاله به این شکل سازماندهی شده است: در بخش اول، مقدمهای از ارتباط اقتصاد کلان و مطالعات اقتصاد رفتاری بیان میکنیم و سؤالات اساسی مقاله را مطرح میکنیم.