چکیده:
از جمله مباحث مهم نظریه های معرفت مساله ی حدود کلی معرفت بشری است. در مساله ی حدود معرفت بشری ما با تعیین حدود و مرزهای کلی معرفت بشری مواجه هستیم. اکثر فیلسوفان معرفت
بشر را محدود دانسته و حدود و مرزهای گوناگونی برای معرفت بشری قائل شده اند. ابن سینا نیز
معرفت بشر را محدود شمرده و برخی از امور را از قلمرو ادراکی انسان خارج دانسته است. شیخ از
یک سو معرفت را ممکن دانسته و لذا با شکاکیت مطلق به مقابله پرداخته و از سوی دیگر این معرفت را محدود به حدود گوناگون دانسته و به تقابل با جزم گرایی مطلق می پردازد. او حدود گوناگونی از قبیل محدودیت انسان در شناخت ذات اشیاء، محدودیت انسان در درک خدا، محدودیت انسان در درک معاد، محدودیت معرفتی ناشی از همراهی با ماده و جسم و ... برای معرفت بشری در نظر می گیرد. او استدلال های مختلفی برای اثبات این محدودیت ها آورده و بحث های جالب توجهی در باب این محدودیت ها دارد. بررسی این محدودیت ها به لحاظ شناخت دیدگاه کلی ابن سینا نسبت به معرفت بشری دارای اهمیت فراوان بوده و کمک شایانی در فهم هر چه بهتر فلسفه ی او ایفا خواهد کرد.
General limits of knowledge is one of the important discussion in epistemological studies. In the matter of human knowledge, we confront with determining general limits of this knowledge. Most philosophers have regarded human knowledge as a limited one, and considered different limits for it. Ibn sina takes limited human knowledge too and excludes some of the affairs from cognitive realm of human. One the one hand, he accepts possibility of knowledge and therefore opposed skepticism. On other hand, he restricts this knowledge to the different limits and hence disagrees with absolute dogmatism. He takes into account different limits for human knowledge such as human limitation in recognizing the essence of things, human limitation in knowing God, human limitation in perceiving resurrection, cognitive limitation resulted from accompanying with material and body etc. He presents various arguments for proving these limitations and interesting discussions about these. Studying these limitations due to recognizing Ibn sina’s general viewpoint about human knowledge has been very important and will grant great assistance in understanding his philosophy
خلاصه ماشینی:
"- مقایسه و تحلیل این عبارات به ظاهر متناقض : این عبارت های متفاوت در آثار گوناگون ابن سینا یافت می شود هر چند با دقت در این عبارات متوجه خواهیم شد که دیدگاه نهایی شیخ همان پذیرش محدودیت در معرفت بشری است .
٢ بحث فارابی و ابن سینا در باب محدودیت انسان در درک ذات و حقیقت اشیاء تأثیر به سزایی بر تاریخ فلسفه ی اسلامی برجای گذاشته است که نمونه ای از این تأثیر را در فصول بعد در اندیشه ی سهروردی و ملاصدرا پی خواهیم گرفت .
استدلال های ابن سینا برای اثبات محدود بودن معرفت بشری در شناخت ذات اشیاء ابن سینا می گوید آن چیزی که ما از اشیاء درک می کنیم فقط خواص ، لوازم و اعراض اشیاء است و انسان راهی به درک حقیقت و ذات اشیاء ندارد.
شیخ برای توضیح بیشتر به نکته ای اشاره می کند که در حقیقت به معنای کشیدن یک دیوار بلند بین ذهن و عین و طرح یک محدودیت اساسی در معرفت بشری است : جنس و فصل لوازم معانی ای هستند که از آن ها این لوازم استخراج شده اند و آن ها مقوم معنی علمی از جهت مفهوم هستند.
وجهی که برای این ناسازگاری مطابق با دیگر عبارات شیخ در باب معاد می توان ذکر کرد این است که توضیح و اثبات معاد روحانی از طریق عقل امکان پذیر است اما چنین بیانی صرفا توضیح تصویری از این معاد بوده و انسان تا زمانی که در این عالم زندگی می کند قادر به درک لذت و الم روحانی و به تبعیت از آن سعادت و شقاوت روحانی نیست ."