چکیده:
ضرورت وجود سیستم کنترل داخلی در سازمانها، دستگاهها و شرکت ها، امروزه بـه خـوبی احسـاس مـی شـود زیـرا سیستم کنترل داخلی اگر بـه درسـتی طراحـی و اجـرا شـود باعـث دقـت عمـل و کـارایی سیســـتم هـای اطلاعـاتی حســابداری شده و از حیف و میل شدن اموال و داراییها جلوگیری می کند. به همـین دلیـل سیاسـتگذاران دولتـی و مدیران برنامه ریزی بطور مستمر در حال جست و جوی راهی برای دستیابی به نتایج بهتر در برنامه های دستگاه هـای اجرایی هستند. به عبارت دیگر آنها میکوشند راه هایی را در بهبود پاسخگویی بیابند. یک عامل کلیـدی در کمـک برای دست یافتن به چنین هدفی و نیز به حداقل رساندن مشکلات و عملیاتی کردن ایـن راه کارهـا، اجـرای مناسـب کنترل داخلی اسـت . وجـود سیسـتم کنتـرل داخلـی در بخـش عمـومی سـبب افـزایش قابلیـت اتکـای اطلاعـات در گزارشگری مالی و مطابقت گزارشها با قوانین و مقررات را موجب می گردد پس می توان عنوان نمود کـه هـدف از استقرار کنترل داخلی در سازمانهای بخش عمومی، کمک به مدیران دستگاهها و سازمانها، بـرای افـزایش کـارایی و اثربخشی عملیات و کیفیت گزارشگری مالی آنان می باشد.
خلاصه ماشینی:
واژه هاي کليدي: کنترل هاي داخلي، بخش عمومي، پاسخگويي و حسابدهي و بهبود کيفيت گزارشگري مقدمه مديران همواره در تلاشند که بهترين کنترلهاي داخلي را در سازمان خود تعبيه کنند چون مي دانند که در نبود يـک سيستم کنترل داخلي اثر بخش تحقق رسالت اصلي سازمان و به حداقل رساندن رويدادهاي غير منتظره بسيار مشـکل خواهد بود و ازطرفي وجود اين کنترلهاي داخلي باعث افزايش کـارايي، کـاهش ريسـک از دسـت دادن داراييهـا و حصول اطمينان معقول از قابليت اعتماد صورتهاي مالي و رعايت قوانين و مقرارت خواهد شد (محمدي:١٣٨٧).
طبـق ايـن گـزارش معتبـر کـه بـه گـزارش ١ COSO نيز معروف است ، کنترل داخلي اينگونه تعريف شده است : "کنترل داخلي فراينـدي اسـت کـه بـه منظـور کسب اطمينان معقول از تحقق اهدافي که در سه مقوله ي اصلي زير دسته بندي مي شـوند توسـط مـديريت و سـاير کارکنان برقرار مي شود: 2 - اثر بخشي و کارايي عمليات (دربر گيرنده اهداف عملياتي) 3 - اتکا پذيري گزارشهاي مالي(دربر گيرنده اهداف گزارشگري مالي) 4 - رعايت قوانين و مقررات مربوط (دربرگيرنده اهداف رعايتي) گروه اول به اهداف اساسي شامل اهداف مرتبط با عملکرد و سوداوري و همچنين حفاظت دارايي ها اشاره مي کند.
تحقق اهداف فوق مستلزم وجود ٥ عنصر تشکيل دهنده ساختار کنترل داخلي به شرح ذيل است : ١- محيط کنترلي ٢ – ارزيابي خطر ٣ – فعاليتهاي کنترلي ٤ – اطلاعات و ارتباطات ٥- نظارت و آزمون اين ٥ عنصر، يک چارچوب کلي و حداقل سطح کيفيت قابل قبول را براي کنترل داخلي در بخش عمومي تعريـف نموده و مبنايي را براي ارزيابي کنترل داخلي فراهم مي کنـد و باعـث مـي شـود کـه مـديريت بـراي گسـترش دادن سياست هاي جزئي، رويه ها و عملياتي که براي فعاليت هاي يک سازمان مناسب هستند، پاسـخگو باشـند (کرباسـي يزدي، ١٣٨٤).