چکیده:
اشتباهات امریکا نسبت به اهدافی که در منطقه خاورمیانه و به تبع آن در عراق داشت موجب شد که از موضع هجومی به موضع دفاعی تغییر تاکتیک دهد و اقدامات و برنامه های منطقه ای خود را صرفا در عراق متمرکز کند در صحنه عراق تحلیل امریکا نسبت به عراق قبل از اشغال و سهولت و سرعت اشغال این کشور موجب شد که تئوری جنگ پیشگیرانه از دید امریکایی ها موفقیت آمیز جلو کند، اما با گذشت زمان اشتباهات امریکا یتی چس از دیگری بروز یافت و بحران را به صورت تصاعدی علیه ملت عراق و اشغالگران افزایش داد انحلال ارتش و حزب بعث از سوی امریکا به عنوان بزرگترین اشتباه ، تاثیر اساسی بر ارتکاب اشتباهات بزرگ دیگر امریکا داشت شرایط موجود، چشم انداز آیند را با ابهاماتی مواجه کرد است و اشغالگران قادر به حل بحران نیستند تنها را باقیماند واگذاری حتومت و امنیت به دولت قانونی عراق است، اما امریکایی ها چس از این همه هزینه و تلفات به لحاظ شرایط بین المللی و داخلی حاضر نیستند بدون نتیجه و منفعت صحنه عراق را ترک کنند که این خود اصرار بر اشتباهی دیگر است در این مقاله بزرگترین اشتباه و برخی اشتباهات بزرگ امریکا در عراق به خصوص چس از اشغال مورد بررسی قرار گرفته و تاثیر این اشتباهات بر چشم انداز آیند تجزیه و تحلیل شده است
خلاصه ماشینی:
"مخالفتهای مردمی در عراق علیه جنگ با ایران به دلیل مشترکات دو ملت از حیث مذهبی، فرهنگی و حتی تاریخی فشار بیشتری را متوجه حکومت بعث میکرد و کردها نیز در این زمینه با شیعیان همرأی بودند، ولی بعثیها برای بقا در قدرت چارهای جز پذیرش خواست امریکا و تشدید دیکتاتوری خود نداشتند.
موافقتنامه 15 نوامبر که در واقع ایجاد چارچوبی سیاسی بود تا امریکا این امکان و اجازه را داشته باشد که در درازمدت در عراق بماند و همچنان به هدایت جریان بازسازی قدرت در عراق ادامه دهد 2 موجب شد که امریکاییها خود را نه تنها از پشتوانه بینالمللی، بلکه از پشتوانه داخلی عراق نیز بینیاز ببینند و تصور کنند که میتوانند بدون پشتوانه داخلی و خارجی به اداره عراق بپردازند، غافل از اینکه شاید برای پیروزی قطعی، داشتن پشتوانه مؤثر نباشد، اما برای تحمل فشارها و توجیه عدم موفقیت یا شکست بسیار مؤثر است.
انفجار حرم امامین(ع)، مهاجرت اجباری شیعیان از سرزمین تاریخی خود و قتلعام مردم به جرم شیعه بودن که حتی در زمان بعثیها سابقه نداشته است، این سؤال را مطرح میکند که چرا امریکاییها اصرار دارند سازمان امنیت را در انحصار خود داشته باشند و بر وزارت کشور و دفاع نیز تسلط یابند؟ اگر امنیت کامل در عراق ایجاد شود، اشغالگران در چه موقعیتی قرار میگیرند؟ آیا هدف و برنامه امریکا ایجاد هرج و مرج کنترلشده در عراق است؟ چرا کشتن زرقاوی، پسران صدام و حتی دستگیری صدام زمانی رخ داد که اشغالگران به بهرهبرداری سیاسی آن نیاز داشتند؟ جنگ قومی به نفع چه کسی است؟ آیا این کینه بومی است یا دستاورد اشغالگران؟ نتیجة مباحث بالا این است که ناامنی ایجادشده با محوریت حزب بعث که از اشتباهات امریکا نشئت میگیرد بیشترین خسارت را متوجه مردم عراق و حکومت مردمی کرده است."