چکیده:
ساختارگرایی با تکیه بر اصولی همانند کلگرایی، سعی در کشف ساختار در پس واقعیت اجتماعی، سرایت قواعد زبانی به فعالیتهای اجتماعی، حل نظامهای فرهنگی با تقابلهای دوگانه، بیاعتنایی به تاریخ و زمان، نفی سوژهمحوری، قیاسناپذیری ساختارها، مطالعة همزمان ساختارها و توجه به عمق ساختها نسبت به روساختها در دو مکتب فرانسوی (ساختارهای زبانی) و آمریکایی (ساختارهای اجتماعی) شناخته شده است. ساختارگرایی و پساساختارگرایی در وجهه انتقادی از فاعل شناسا (سوبژه) و تاریخگرایی اشتراک دارند. در گذار از ساختارگرایی به پساساختارگرایی، که به بیانی گذار از مدرنیسم به پسامدرنیسم هم بود، ویژگیهای زیر قابل اشاره است: زبان، به عنوان یک رسانه غیرشفاف، واقعیت را شکل میدهد، و پدیدهای اجتماعی و جایگاهی برای مبارزة سیاسی تلقی میشود، سوژهها در منشا خود اجتماعی هستند، و به نقش گفتمان و متن توجه جدی میشود.
خلاصه ماشینی:
"از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی ٭ دکتر سید صادق حقیقت چکیده ساختارگرایی با تکیه بر اصولی همانند کل گرایی، سعی در کشـف سـاختار در پـس واقعیت اجتماعی، سرایت قواعد زبانی بـه فعالیـت هـای اجتمـاعی، حـل نظـام هـای فرهنگی با تقابل های دوگانه ، بـیاعتنـایی بـه تـاریخ و زمـان ، نفـی سـوژه محـوری، قیاس ناپذیری ساختارها، مطالعۀ هم زمان ساختارها و توجه به عمق ساخت ها نسبت به روساخت ها در دو مکتب فرانسوی (ساختارهای زبانی) و آمریکایی (ساختارهای اجتماعی) شناخته شده است .
در گـذار از سـاختارگرایی بـه پساساختارگرایی، که به بیانی گذار از مدرنیسم به پسامدرنیسم هم بود، ویژگیهای زیر قابل اشاره است : زبـان ، بـه عنـوان یـک رسـانه غیرشـفاف ، واقعیـت را شـکل میدهد، و پدیده ای اجتماعی و جایگاهی برای مبارزة سیاسی تلقی میشود، سوژه هـا در منشا خود اجتماعی هستند، و به نقش گفتمان و متن توجه جدی می شود.
مهم ترین پیش فرض هـای سـاختارگرایی عبارتنـد از: وجود قواعد حاکم بر رویدادها، توان انسان در یافتن و ترسـیم آن هـا، طبیعـت عمـل و باورهای ذهنی از سـاختارهای خـارجی ، تغییرناپـذیری سـاختارها، پیچیـدگی فزاینـدة ساختارها و ضرورت انفکاک ساختاری (بـه طـور مثـال ، سـاختار دموکراتیـک بایـد از ساختار توتالیتر تفکیک شود)، لزوم توجه به سطح تحلیل ، و بزرگ تر بودن کـل نسـبت به مجموعة اجزا.
آن چه آرای سوسور را با نقد ساختاری پیوند می دهد و اندیشه های او را بـه عنـوان شروعی برای مطالعات ساختارشناسی در ادبیات معرفی می کند، طرح مسأله تمایزها در بررسی و مطالعة زبان است که در صدر همه آن ها باید از تمایز زبان و گفتار، تمایز دال و مدلول ، بررسی هم زمانی و در زمانی ، و محور جانشینی و همنشینی یاد کرد."